ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
تو بودی و من و باران و عشق درهم بود
هوا پر از عطش و اشتیاق مبرم بود
برای قلب غریبم هجوم خواستنت
عجیب تر ز حکایات سخت مبهم بود
خودت به خلوت این زن قدم گذاشته ای
اگر چه این زن تنها برای تو کم بود
برو سوار بر اسب مراد خویش بتاز
بزرگتر شدنت آرزوی من هم بود
ببین به نقطه پایان رسیده ام جانم
کشنده تر ز تو و عشق تو در عالم بود
تمام می شود این روزها عزیزدلم
عبور می کنی از آن که شکل ماتم بود
تو لایق غزل و اشتیاق و خورشیدی
برو ببخش مرا، وسع شعر من کم بود!