ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
رد نشو از میان قبرستان، مردهها را تو بیقرار نکن
چادرت را به روی خاک نکش، روحشان را جریحه دار نکن
از قدمهای نرم تو بر خاک، تن...شان توی قبر میلرزد
دست بر سنگها نزن بانو! به تب و لرزشان دچار نکن
عطر تو بوی زندگی دارد، خطر جان گرفتگی دارد
مردهها خوابشان زمستانی ست، زودتر از خدا، بهار نکن
دلبری را به بید یاد نده، گوشهی زلف را به باد نده
جان من! جان من به مو بند است، قبض روح مرا دو بار نکن
عینک دودی ات پر از معناست، چهرهات با خسوف هم زیباست
پشت آن تاج گل نشو پنهان، ماه من! با گل استتار نکن
ظرف حلوا به دست میآیم، چای و خرما به دست میآیم
روح دیدی مگر که جا خوردی؟ روح من! از خودت فرار نکن
به خودش هی امید داده کسی، روبروی تو ایستاده کسی
به سلامش بیا جواب بده، مرد را پیش مرده خوار نکن
باز کن لب که وقت خیرات است؛ ذکر، شادی روح اموات است
زندگان هم نگاهشان به تو است، شکر و قند احتکار نکن
در نگاهت غرور میبینم، اینقدر بد نباش شیرینم!
سوی فرهاد هم نگاهی کن، خسروان را فقط شکار نکن
دل به چشم تو باختم اما، با غرور تو ساختم اما
آه مظلوم دردسر دارد، سر این یک قلم قمار نکن
روز من هم شبی به سر برسد، صبح شاید به تو خبر برسد
«تا توانی دلی به دست آور» اعتمادی به روزگار نکن
شعرِ بر روی سنگ را دیدی؟ قبرکن با کلنگ را دیدی؟
چشم روشن! دو روز دنیا را، پیش چشمم بیا و تار نکن