ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
این سمت یا آنسو
فرقی نمیکند!
انسان
به سایهی درخت عادت میکند
به آتش نه.
اما آنقدرها هم که گمان میکنی بد نیست!
بد نیست گاهی هم جیبهایت پاره باشد؛
پلههای آسمانخراشها را فراموش کنی،
بنشینی کنار خیابان وُ
از پلههای خودت پایین بروی...
پله
پله
پله
آنقدر که میبینی
کسانی نشستهاند.
بعضیها گریه میکنند؛
بعضیها آواز میخوانند وُ...
ناگهان کسی را میبینی
که میشناسیاش
اما...
شاید هم نمیشناسیاش
اما...
این لبخند آمده بر لبانت را
تنها دو سطر دیگر برندار:
در بهشت گاهی،
در جهنم همیشه
به خدا میرسی...