ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
شب آشیان زده،چکاوک شکسته پر
رسیده ام به ناکجا،مرا به خانه ام ببر
کسی به یاد عشق نیست،کسی به فکر ما شدن
از آن تبار خود شکن،تو مانده و بغض من
از این چراغ مردگی،از این بر آب سوختن
از این پرنده کشتن و از این قفس فروختن
چگونه گریه سر کنم که یار غمگسار نیست
مرا به خانه ام ببر که شهر ، شهر یار نیست
مرا به خانه ام ببر ستاره دلنواز نیست
سکوت نعره می زند که شب ، ترانه ساز نیست
مرا به خانه ام ببر که عشق در میانه نیست
مرا به خانه ام ببر اگر چه خانه ، خانه نیست
از این چراغ مردگی از این بر اب سوختن
از این پرنده کشتن و از این قفس فروختن
چگونه گریه سر کنم که یار غمگسار نیست
مرا به خانه ام ببر که شهر ، شهر یار نیست
شعله زد عشق و من از نو
نو شدم
پر شدم از عشق تو
مملو شدم
شوق شیدایی مرا از من گرفت
من به خود برگشتم از تو
تو شدم
آه ، با تو من چه رعنا می شوم
آه ، از تو من چه زیبا می شوم
عطر لبخنده خدا می گیرم و
شکل آواز پری ها می شوم
با تو من هم جامه ی شب می شوم
هم طپش با گرگره تب می شوم
با تو من هم بستره گلبرگ ها
از شکفتن ها لبالب می شوم
شعله زد عشق و من از نو
نو شدم
پر شدم از عشق تو
مملو شدم
شوق شیدایی مرا از من گرفت
من به خود برگشتم از تو
تو شدم
آه ، با تو من چه رعنا می شوم
آه ، از تو من چه زیبا می شوم
عطر لبخنده خدا می گیرم و
شکل آواز پری ها می شوم
آه ، هستی جز تمنای تو نیست
آه ، لذت جز تماشای تو نیست
یک نفس دور از تو باشم ، مرده ام
زندگی جز مرگ در پای تو نیست
شعله زد عشق و من از نو ،
نو شدم
پر شدم از عشق تو
مملو شدم
شوق شیدایی مرا از من گرفت
من به خود برگشتم از تو
تو شدم
آه ، با تو من چه رعنا می شوم
آه ، از تو من چه زیبا می شوم
عطر لبخنده خدا می گیرم و
شکل آواز پری ها می شوم