ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
بیا و بگذر از این کوچه ی غزل گهگاه
اگر چه ره به ثوابی نمی بری ز گناه
بیا و رد شو از این کوچه، پشت پنجره ام
نشسته ام تک و تنها و آه می کشم آه
و فکر کن که چه خسته است کوچه ی تاریک
که مانده منتظرت سالیان سرد و سیاه
و فکر کن غزلم با تو رنگ می گیرد
اگر که نور بپاشی به دفترم ای ماه!
دو چشم حادثه سازت ولی خبر نکند
نگاه دخترکی را که خیره مانده به راه
ببین! اجازه بده گرم کار خود باشم
شما مزاحم شعری و کوچه هست گواه!
همیشه بودن تو در دلم نمی گنجد!
نیا که سیر بمانی،فقط بیا گهگاه
12/مرداد/1382