ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
باورش ... نه ! زیاد مشکل نیست ، حرف هایی که بر دلم ماندند
آسمان تمام دنیا را ابرهای سیاه پوشاندند
آسمان بودنت بدیهی بود ، قبله یعنی نگاه غمگینت
و چه احمق شدند دستانی که تو را رو به قبله خواباندند
چشم هایم فقط تو را می دید که شبیه فرشته ها بودی
و تو را مثل تکه ای خورشید بین دستان ماه پیچاندند
مثل یک قطره نور سر می خورد بدنت روی خاطراتی که
آدمک های ظاهرا” غمگین ، دور تا دور خانه چرخاندند
گورکن با تمام سنگدلیش خاک می ریخت روی خاطره هام
و تمام وجود ماهت را خاک های سیاه پوشاندند
تو نبودی که قصه می گفتی ، من نبودم که گریه می کردم
حس یک شعر تازه بودی که عده ای آیه آیه می خواندند
نه کسی گریه می کند بی تو ، نه کسی داد می زند که نرو
باورش هم زیاد مشکل نیست، حرف هایی که بر دلم ماندند ...