ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
ما مانده ایم و حسرت دیدار آخرین
باید چکار کرد بدون تو بعد از این ؟
حالا کنار خاطره هاگریه می کنم
مانند ابرها به سر شانۀ زمین
این خاطرات داغ مرا تازه می کنند
شک کرده ام به پاکی ات ای عشق ، با یقین !
گاهی سراغ خلوت شعر مرا بگیر
درهم شکستن دل یک مرد را ببین
بیرون نیا ز خانه ، سر کوچه گرگ ها
با چشم های هرزه نشستند در کمین
تاوان اعتماد مرا خوب داده است !
ماری که پروریده ام او را در آستین
چیزی به غیر شعلۀ آتش نمانده است
از ارتباط تابشِ خورشید و ذرّه بین !
یک عمر گریه کردن و یک عمر انتظار
عاشق شدن نتیجه اش این است ... این ... این
از مجموعه غزل " ای عشق دست از سر من بردار "