ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
عبید زاکانی
نام اصلی |
خواجه نظامالدین عبیدالله زاکانی |
زمینهٔ کاری |
|
زادروز |
۷۰۱ هجری قمری |
مرگ |
|
ملیت |
|
محل زندگی |
|
در زمان حکومت |
|
لقب |
ارباب الصدور |
سالهای نویسندگی |
قرن هشتم هجری قمری |
سبک نوشتاری |
|
تخلص |
عبید |
خواجه نظامالدین عبیدالله زاکانی معروف به عبید زاکانی شاعر و نویسندهٔ طنزپرداز فارسیزبان قرن هشتم هجری است که طبق قراین موجود در اواخر قرن هفتم یا اوایل قرن هشتم ه. ق. در یکی از توابع قزوین چشم به جهان گشود .
محتویات:
علت شهرت به زاکانی:
علت مشهور بودن او به زاکانی نسبت داشتن او به خاندان زاکان است که این خاندان تیرهای از «عرب بنی خفاجه» بودند که بعد از مهاجرت به ایران به نزدیکی رزن از توابع قزوین و همدان در تقسیمبندی کنونی رفتند و در آن ناحیه باشیدند. وی در قزوین به دانش اندوزی پرداخته و در این شهر پرورش یافته و تا پایان عمر را در این شهر ماند. در خاندان او دو شعبه از دیگران مشهورتر بودند، شعبهٔ یکم که به گفتهٔ حمدالله مستوفی (معاصر و همشهری عبید) اهل دانشهای معقول و منقول بودند و شعبهٔ دوم که این مورخ آنها را ارباب الصدور (یعنی وزیران و دیوانیان) مینامد. حمدالله مستوفی، عبید را نظامالدین عبیدالله زاکانی یاد میکند و او را از شعبهٔ دوم میداند. با این همه اطلاع دقیقی از مقام صدارت یا وزارت برای عبید در دست نیست و همین قدر میدانیم که در دستگاه پادشاهان فردی محترم بوده.
عبید در نگاه تاریخ:
بنا به گفتهٔ تاریخ نویسان عبید در طول حیات خود لقبهایی را از امراء و حکام زمان خود گرفتهاست؛ و اشعار خوب و رسائل بینظیری دارد.
عباس اقبال در مقدمه دیوان عبید مینویسد:
از شرح حال و وقایع زندگانی عبید زاکانی اطلاع مفصل در دست نیست. اطّلاعات ما در این باب منحصر است به معلوماتی که حمدالله مستوفی معاصر و همشهری قزوینی عبید و پس از او دولتشاه سمرقندی در تذکره خود، تألیف شده در قرن ۸۹۲ ه. ق. در ضمن شرحی مخلوط به افسانه در باب او به دست داده و مؤلف ریاض العلماء در باب بعضی از تألیفات او ذکر کردهاست. معلومات دیگری نیز از اشعار و مؤلفات عبید بهدست میآید. از مختصری که مؤلف تاریخ گزیده راجع به عبید نوشتهاست، مطالب زیر استنباط میشود:
۱- اینکه او از جمله صدور وزرا بوده، ولی در هیچ منبعی به آن اشاره نشدهاست.
۲- نام شخص شاعر نظام الدین بودهاست، در صورتی که در ابتدای غالب نسخ کلیات و در مقدمههایی که بر آن نوشتهاند وی را نجم الدین عبید زاکانی یاد کردهاند.
۳- نام شخصی شاعر عبیدالله و عبید تخلص شعری او است. خود او نیز در تخلص یکی از غزلهای خود میگوید:
گر کنی با دیگران جور و جفا |
با عبیدالله زاکانی مکن |
۴- عبید در هنگام تألیف تاریخ گزیده که قریب چهل سال پیش از مرگ اوست به اشعار خوب و رسائل بی نظیر خود شهرت داشتهاست. در تذکره دولتشاه سمرقندی چند حکایت راجع به عبید و مشاعرات او با جهان خاتون شاعره و سلمان ساوجی و ذکر تألیفی از او بهنام شاه شیخ ابواسحاق در علم معانی و بیان و غیره هست.
عبید در تألیفات خود از چندین تن از پادشاهان و معاصران خود مانند علاءالدین محمد، شاه شیخ ابوالحسن اینجو، رکن الدین عبدالملک وزیر سلطان اویس جلایری و شاه شجاع مظفری را یاد کردهاست. وی از نوابغ بزرگان است. میتوان او را تا یک اندازه شبیه به نویسنده بزرگ فرانسوی ولتر دانست.
وفات عبید زاکانی را تقی الدین کاشی در تذکره خود سال ۷۷۲ دانسته و صادق اصفهانی در کتاب شاهد صادق آن را ذیل وقایع سال ۷۷۱ آوردهاست. امر مسلم این که عبید تا اواخر سال ۷۶۸ ه. ق. هنوز حیات داشتهاست... و به نحو قطع و یقین وفات او بین سنوات ۷۶۸ و ۷۶۹ و یا ۷۷۲ رخ دادهاست
از تألیفاتی که از او باقی است معلوم است که بیشتر منظور او انتقاد اوضاع زمان به زبان هزل و طیبت بودهاست. مجموع اشعار جدی که از او باقیاست و در کلیات به طبع رسیدهاست از ۳۰۰۰ بیت تجاوز نمیکنند.
طنز عبید:
صرفنظر از اینکه عبید شاعر بودهاست، همگان نام او را با طنز و هزل عجین و اغلب عامه او را به لطایفش میشناسند. در این میان منظومه موش و گربه شهرت بسیار داشته و ریش نامه و صد پند از همه لطیف ترند. مانند بسیاری از طنزپردازان متقدم مانند سعدی شیرازی، طنز و هزل به یکسان در لطایف او راه یافتهاست. دیوان لطایف او شامل بخشهای زیر است:
رسالهٔ اخلاق الاشراف
تضمینات و قطعات
رباعیات
جستارهای وابسته:
پانویس:
Daniela Meneghini, "ʿOBAYD ZĀKĀNI", in ENCYCLOPÆDIA IRANICA: Originally Published: December 8, 2008, link
حمدالله مستوفی در کتاب تاریخ گزیده که تاریخ تألیف آن ۷۳۰ ه. ق. است از عبید به عنوان شاعر و نویسندهای با آثار خوب و بینظیر یاد میکند. «عبید زاکانی». آفتاب. بازبینیشده در ۱۴ اسفند ۱۳۸۹.
سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی. «عبید زاکانی». آفتاب، ۸ بهمن ۱۳۸۶. بازبینیشده در ۱۴ اسفند ۱۳۸۹.
«عبید زاکانی». آفتاب. بازبینیشده در ۱۴ اسفند ۱۳۸۹.
زندگینامهٔ مشهورترین شاعران ایران، یوسف کریمی، تهران: ۱۳۸۵، صفحهٔ ۲۶۳.
طنز و رمز، بهاهتمام مهدی نصیری دهقان، انتشارات ابتکار دانش، چاپ اوّل، ۱۳۹۱، شابک: (۰–۱۶۰-۱۱۱–۶۰۰-۹۷۸)
منابع:
کلیات عبید زاکانی، عباس اقبال آشتیانی، به کوشش پرویز اتابکی، انتشارات زوّار، چاپ دوم، تهران ۱۳۴۳.
معراجی، منیر السادات. (آشنایی بازندگینامه شعرای نامی ایران) . چاپ تهران، نشر فرهنگ امروز، سال انتشار ۱۳۸۰. خورشیدی.
کلیّات عبید زاکانی، بهاهتمام دکتر محمدجعفر محجوب، نیویورک، ۱۹۹۹.
در ما به ناز مینگرد دلربای ما
بیگانهوار می گذرد آشنای ما
بیجرم دوست پای ز ما درکشیده باز
تا خود چه گفت دشمن ما در قفای ما
با هیچ کس شکایت جورش نمی کنم
ترسم به گفتگو کشد این ماجرای ما
ما دل به درد هجر ضروری نهادهایم
زیرا که فارغست طبیب از دوای ما
هردم ز شوق حلقهٔ زنجیر زلف او
دیوانه می شود دل آشفته رای ما
بر کوه اگر گذر کند این آه آتشین
بی شک بسوزدش دل سنگین برای ما
شاید که خون دیده بریزی عبید از آنک
او می کند همیشه خرابی بجای ما
دلم زین بیش غوغا برنتابد
سرم زین بیش سودا برنتابد
غمت را گو بدار از جان ما دست
که آن دیوانه یغما برنتابد
اگر داری تو عقل و دانش و هوش
بیا بشنو حدیث گربه و موش
بخوانم از برایت داستانی
که در معنای آن حیران بمانی