ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
بیم از خزان نبود اگر، مثل ِ
ابر بهار گریه نمیکردیم
عقلی اگر نبود به سر، اکنون
دیوانه وار گریه نمیکردیم
ابری شدیم و دود شدیم آخر
تا قطره قطره رود شدیم آخر
این رود اگر به درّه نمیاُفتاد
چون آبشار گریه نمیکردیم
او گفت گریه راه درستش نیست
اما نگفت راه درستش چیست
ما خود دَوای درد نمیدانیم
با این سواد، نسخه نمیخوانیم
آن را اگر طبیب نمیپیچید
روزی سه بار گریه نمیکردیم!
ماییم و پرسه های شبانه: همین و بس
تا بانگ صبح،شعرو ترانه: همین و بس
فرجام ما جرای بدِ روز را مپرس
خوش باد قصه های شبانه: همین و بس
بعد از من و تو،از من و تو، یادگار چیست؟
یک مشت داستان و فسانه: همین و بس
مشتاقم و به خاطر یک لحظه دیدنت
آورده ام هزار بهانه: همین و بس
- یک روح شرحه شرحه و یک جسم چاک چاک -
از من, جز این مجوی نشانه: همین و بس
تنها ،در این حوالی متروک، روح من
با یاد توست شانه به شانه: همین و بس
چون عابری- خلا صه بگویم - در این مسیر
ماندیم زیر چرخ زمانه: همین و بس
روی پیشانی ام سیاه شده
دستمال سپید مرطوبم
دارم از دست می روم اما
نگرانم نباش ، من خوبم
هیچ حــسی ندارم از بودن
تـیغ حس می کند جنونم را
دارم از دست می دهم کم کم
آخرین قطره های خونم را
در صف جبر خاک منتظرم
اختیار زمان تمام شود
زندگی مثل فحش ارزان بود
مرگ باید گران تمام شود
از سرم مثل آب ، می گذرد
خاطراتی که تلخ و شیرین است
زندگی را به خواب می بینم
مرگ ، تعبیر ابن سیرین است
در سرت کلِ خانه چرخیدن
توی تقدیر ، در به در گشتن
هیچ راهی برای رفتن نیست
هیچ راهی برای برگشتن
خودکشی بر چهار پایه ی عشق
مثل اثبات ، دال و مدلولی است
نگرانم نباش ، من خوبم
مرگ یک اتفاق معمولی است