ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
آنکه اکنون در کنجی از جهان می گرید
بی سبب در جهان می گرید
بر من می گرید
آنکه اکنون در کنجی از شب می خندد
بی سبب در شب می خندد
بر من می خندد
آنکه اکنون در کنجی از جهان ره می پیماید
بی سبب در جهان ره می پیماید
به سوی من می آید.
آنکه اکنون در کنجی از جهان جان می سپرد
بی سبب در می گذرد
در من می نگرد