ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
خاطرات عمر رفته در نظر گاهم نشسته
در سپهر لاجوردی آتش آهم نشسته
ای خدای بی نصیبان طاقتم ده ، طاقتم ده
قبله گاه ما غریبان طاقتم ده ، طاقتم ده
ساغرم شکست ای ساقی ، رفته ام ز دست ای
ساقی
ساغرم شکست ای ساقی ، رفته ام ز دست ای
ساقی
در میان توفان بر موج غم نشسته منم ، در
زورق شکسته منم ، ای ناخدای عالم
تا نام من رقم زده شد ، یک باره مهر غم زده
شد بر سرنوشت آدم
ساغرم شکست ای ساقی ، رفته ام ز دست ای
ساقی
تو تشنه کامم کشتی در سراب ناکامی ها ،
ای بلای نا فرجامی ها
نبرده لب بر جامی ، می کشم به دوش از حسرت
بار مستی و بد نامی ها
بر موج غم نشسته منم ، در زورق شکسته منم ،
ای ناخدای عالم
تا نام من رقم زده شد ، یک باره مهر غم زده
شد بر سرنوشت عالم
ساغرم شکست ای ساقی ، رفته ام ز دست ای
ساقی
حکایت از چه کنم ، شکایت از چه کنم
که خود به دست خودم آتش بر دل خون شده ی
نگران زده ام
حکایت از چه کنم ، شکایت از چه کنم
که خود به دست خودم آتش بر دل خون شده ی
نگران زده ام
بر موج غم نشسته منم ، در زورق شکسته منم ،
ای ناخدای عالم
تا نام من رقم زده شد ، یک باره مهر غم زده
شد بر سرنوشت آدم
تو تشنه کامم کشتی در سراب ناکامی ها ،
ای بلای نا فرجامی ها
نبرده لب بر جامی ، می کشم به دوش از حسرت
بار مستی و بد نامی ها
بر موج غم نشسته منم ، در زورق شکسته منم ،
ای ناخدای عالم
تا نام من رقم زده شد ، یک باره مهر غم زده
شد بر سرنوشت آدم
ساغرم شکست ای ساقی ، رفته ام ز دست ای
ساقی
ساغرم شکست ای ساقی ، رفته ام ز دست ای
ساقی