ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
دوباره مست شد و یاوه گفت و شَنگ ترم کرد
نخورده گونهی من سرخ شد قشنگ ترم کرد
به گریه گفت شبی "دوستم بدار"
و ندانست
که گریههای زنان رفته رفته سنگ ترم کرد
مسیر آب که باریک شد رسید به طغیان
نشست و هی به من انداخت سنگ و تنگ ترم کرد
چقدر مسخره کردم که این توّهم ماه است
و هرشب آمدن و رفتنش پلنگ ترم کرد
شبی، فقط شبی از خاطرم گذشت خیالی
که چتر، دست بگیرم...همین درنگ، تَرَم کرد
چقدر حوصلهی آبی جهانم سر رفت
زدم به خشکی و هر خودکشی، نهنگ ترم کرد
سپید، فکر کنی ناگهان غزل بنویسی
زمانه لال شود، از خودش دورنگ ترم کرد