ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
شب چون به چشم اهل جهان خواب می دود
میل تو گرم، در دل بی تاب می دود
در پرده ی نهان دلم جای می کنی
گویی به چشم خسته تنی خواب می دود
می بوسمت به شوق و برون می شوم ز خویش
چون شبنمی که بر گل شاداب می دود
می لغزد آن نگاه شتابان به چهره ام
چون بوسه ی نسیم که بر آب می دود
وز آن نگاه، مستی عشق تو در تنم
آن گونه می دود که می ناب می دود...
آن سایه ای
که از قاب پنجره رد شد،
عطری که نشناختی
دری که ناگهان بسته شد
کتابی که ورق خورد
نسیمی که نمی وزید
منم ... که رویا شده ام.
مرا بنویس
در افسانه ای که پایانش را نمی دانی
در خوابی که ندیده ای
می خواهم طلسم شده باشم
و تصویرم از آینه ها عبور کند.
مرا زیباتر بنویس
با چشم هایی که روشن است
پیراهنی از گردباد
و شاخه گلی خشک
بر پریشانی گیسوانم
مرا آن گونه بنویس
که او
این بار عاشقم شود.
پ.ن: گاهی خواب مرا ببین.
دریغ می کنی
از من ، نگاه را حتی
و نیز زمزمه ی گاه گاه را حتی
من و تو ره به ثوابی نمی بریم از هم
چرا مضایقه داری گناه را حتی ؟
تو اشتباه بزرگ منی ، ببخشایم
بدیده می کشم این اشتباه را حتی
به من که سبز پرستم چه گفت چشمانت ؟
که دوست دارم بخت سیاه را حتی
بدیدن تو چنان خیره ام که نشناسم
تفاوت است اگر ره و چاه را حتی
اگر چه تشنه ی بوسیدن توام ، ای چشم
بخواه ،می کشم این بوسه خواه را حتی
بیا تلالو شعرم بر آب ها ، امشب
تراش می دهد الماس ماه را حتی
Bottom of Form
دوس دارم صدات کنم، تو هم منو نیگا کنی
من تو رو نیگات کنم ، تو هم منو صدا کنی
قربون چشات برم، از راه دوری اومدم
جای دوری نمی ره، اگه به من نیگا کنی
دل من زندونیه، تویی که تنها می تونی
قفسو واکنی و پرنده رو رها کنی
می شه کنج حرمت گوشه قلب من باشه؟
می شه قلب منو مثل گنبدت طلا کنی؟
تو سرت شلوغه، زیر دستیات فراوونن
از خدا می خوام، کمی نیگا به زیر پا کنی
تو غریبی و منم غریبم , اما چی می شه
دل این غریبه رو با خودت آشنا کنی
دوس دارم تو ایوونِ آیینه ت، از صبح تا غروب
من با تو صفا کنم، تو هم منو دعا کنی
به وفای کفترای حرمت،منم می خوام
کفتری باشم که تنها، تو منو هوا کنی
دلمو گره زدم به پنجره ت، دارم می رم
دوس دارم تا من میام، زود گره ها رو، واکنی
صد هزار دفه م شده، پای ضریح زار می زنم
تا دلت یه بار بسوزه، دردامو دوا کنی
دوس دارم که از حالا، تا صبح محشر، همه شب
من "رضا رضا" بگم، تو هم منو رضا کنی
آن ماه که مهر از نگاهش ریزد
گل بوسه ملک به خاک راهش ریزد
ازبارش مرحمت گناهش ریزد
تسبیح فرشتگان مبارک باد است
بیش از همه دلها، دل زهرا شاد است
در پی درج غزل زیبای سرکار خانم "فریبا عباسی" شاعران و سخنوران زیادی از آن
استقبال نمودند. بطوریکه در این میان شاعر توانا جناب آقای "نعمت الله پژمان "
برای آن نظیره زیبائی نوشته اند که تقدیم ادب دوستان گرامی بالاخص
سرکار خانم "عباسی" می گردد:
اصلن قرار نیست که سر خم بیاوری
یا در عزا و ماتم من،کم بیاوری
گفتی قرار بود شبی بر مزار من
دستی پر از شقایق و شبنم بیاوری