عرفان من...Erfane Man

مجموعه اشعار

عرفان من...Erfane Man

مجموعه اشعار

منزلی در دوردست... "مهدی اخوان ثالث"

 

منزلی در دور دستی هست بی شک هر مسافر را
اینچنین دانسته بودم، وین چنین دانم لیک

ای ندانم چون و چند! ای دور

  
تو بسا کاراسته باشی به آیینی که دلخواه ست

دانم این که بایدم سوی تو آمد، لیک

کاش این را نیز می‌دانستم، ای نشناخته منزل

که از این بیغوله تا آنجا کدامین راه
یا کدام است آن که بیراه ست

ای برایم، نه برایم ساخته منزل
نیز می‌دانستم این را، کاش

که به سوی تو چه ها می‌بایدم آورد


دانم ای دور عزیز!‌ این نیک می‌دانی

من پیاده‌ی ناتوان تو دور و دیگر وقت بیگاه ست
کاش می‌دانستم این را نیز

که برای من تو در آنجا چه ها داری
گاه کز شور و طرب خاطر شود سرشار

می‌توانم دید
از حریفان نازنینی که تواند جام زد بر جام

تا از آن شادی به او سهمی توان بخشید؟


شب که می آید چراغی هست؟

من نمی گویم بهاران، شاخه ای گل در یکی گلدان
یا چو ابر اندهان بارید، دل شد تیره و لبریز
ز آشنایی غمگسار آنجا سراغی هست؟

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.