ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
نه همدمی،نه رفیقی،نه آشنا مانده ست
دل غریب من از همرهان جدا مانده ست
ستارگان شب من،یکی یکی مُردند
فقط تویی که دلم دیدن تو را مانده ست
تمام قافله آماده شد؛ولی خورشید
نیامده ست،گمانم که باز جا مانده ست
دوباره گَرد گرفته کتاب ها بر رَف
دوباره دفتر من،زیرِ دست و پا مانده ست
مجال زمزمه و گفتن و شنیدن نیست
دوباره باز شباهنگ بی صدا مانده ست
چه روزگار خوش و روزهای خوبی بود
ولی دریغ ! فقط یادشان به جا مانده ست
ولی چه غم ؟ که به سوی من و تو پنجره ای
در امتداد خیابان هنوز وا مانده ست
اگر هنوز ، ز سرما ، ز سوز می لرزم
هنوز گرمیِ آغوش تو به جا مانده ست
بیا هنوز کلاس قدیم مدرسه مان
نگاه شوقش در انتظار ما مانده ست
بیا که با هم از این کوچه های شب برویم
به خلوتی که در او نوری از خدا مانده ست
بیا !بیا که هنوز ابتدای عشق است این
هنوز راه زیادی به انتها مانده ست