عرفان من...Erfane Man

مجموعه اشعار

عرفان من...Erfane Man

مجموعه اشعار

بنشین مرو... "فریدون مشیری"

بنشین مرو چه غم که شب از نیمه رفته است

بگذار تا سپیده بخندد به روی ما

 

بنشین ببین که : دختر خورشید صبحگاه

حسرت خورد ز روشنی آرزوی ما

 

بنشین مرو ھنوز به کامت ندیده ام

بنشین مرو ھنوز ز کلامی نگفته ایم

 

بنشین مرو چه غم که شب از نیمه رفته است

بنشین که با خیال تو شب ھا نخفته ایم

 

بنشین مرو که در دل شب در پناه ماه

خوشتر ز حرف عشق و سکوت و نگاه نیست

 

بنشین و جاودانه به آزار من مکوش

یکدم کنار دوست نشستن گناه نیست

 

بنشین مرو حکایت وقت دگر مگو

شاید نماند فرصت دیدار دیگری

 

آخر تو نیز با منت از عشق گفتگوست

غیر از ملال و رنج ازین در چه می بری

 

بنشین مرو صفای تمنای من ببین

امشب چراغ عشق در این خانه روشن است

 

جان مرا به ظلمت ھجران خود مسوز

بنشین مرو مرو که نه ھنگام رفتن است

 

اینک تو رفته ای و من ازره ھای دور

می بینمت به بستر خود برده ای پناه

 

می بینمت نخفته بر آن پرنیان سرد

می بینمت نھفته نگاه از نگاه ماه

 

درمانده ای به ظلمت اندیشه ھای تلخ

خواب از تو در گریز و تو ازخواب در گریز

 

یاد منت نشسته بر ابر پریده رنگ

با خویشتن به خلوت دل می کنی ستیز

 


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.