عرفان من...Erfane Man

مجموعه اشعار

عرفان من...Erfane Man

مجموعه اشعار

نه مرادم نه مریدم... "فریدون حلمی"


نه مرادم نه مریدم

نه پیامم نه نویدم

نه سلامم نه علیکم

نه سیاهم نه سپیدم

نه چنانم که تو گویی

نه چنینم که تو خوانی

نه آنگونه که گفتند و شنیدی

نه سمایم نه زمینم

نه به زنجیر کسی بسته و برده ی دینم

نه سرابم نه برای دل تنهایی تو جام شرابم

نه گرفتار و اسیرم نه حقیرم نه فرستاده ی پیرم

نه بهر خانقه و مسجد و میخانه فقیرم

نه جهنم نه بهشتم نه چنین است سرنوشتم

  

این سخن را من از امروز نه گفتم

نه نوشتم بلکه از صبح ازل با قلم نور نوشتم:

حقیقت

نه به رنگ است و نه بو

نه به های است ونه هو

نه به این است ونه او

نه به جام است و سبو

گر به این نقطه رسیدی به تو سر بسته و در پرده بگویم

تا کسی نشنود این راز گهر بار جهان را

آنچه گفتند و سرودند

تو آنی

خود تو جان جهانی

گر نهانی و عیانی

تو همانی که همه عمر به دنبال خودت نعره زنانی

تو ندانی که خود آن نقطه ی عشقی

تو اسرار نهانی همه جا

تو نه یک جای

نه یک پای

همه ای با همه ای هم همه ای

تو سکوتی تو خود باغ بهشتی

ملکوتی تو به خود آمده از فلسفه ی چون و چرایی

به تو سوگند که این راز شنیدی و نترسیدی و بیدار شدی

در همه افلاک خدایی

نه که جزیی

نه چون آب در اندام سبویی

خود اویی

به خود آی تا به در خانه ی متروکه ی هر عابد و زاهد ننشینی و

به جز روشنی و شعشعه ی پرتوی خود هیچ نبینی

و

گل وصل بچینی!...

 

 

"فریدون حلمی"

 

مضمون شعر فوق کاملاً انسان‌گرایانه است، یعنی خود و انسان را به جای خدا نشانده است و شما را از مراجعه به عابد و زاهد پرهیز می‌دهد و خیلی صریح می‌گوید تو در همه افلاک خدایی! جمله‌ی پیش‌فرض بسیاری از مکاتب مادی غرب این است که «انسان موجودی خود آمده است». این عبارت به صورت آشکار در شعر فوق آمده است.

 

از دوست ادیبم استاد نصراله احمدی مهر در خصوص این شعر سؤال کردم و ایشان تصریح کردند که چنین شعری در کلیات شمس تصحیح استاد فروزانفر نیامده است و حتی اگر بحر طویل باشد، بحر طویل از دوران صفویه (قرن دهم) رواج یافته و نمی‌تواند منتسب به مولانا باشد.

 

حالا تصور کنید همین شعر در وبلاگ‌های مختلف به نام مولانا درج شده است و صدها نفر ذیل آن کامنت نوشته‌اند و به به و چه چه کرده‌اند!

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.