ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
از هر طرفی چهره گشایی که منم
در هر صفتی جلوه گرآیی که منم
با این همه گه گاه غلط میافتم
نادان کس و بله روستایی که منم
***
نمیتوان خبر داد از حقیقت دوست
ولی بر روی حقیقت حقیقت همه اوست
از مسجد و میخانه و ز کعبه و بتخانه
مقصود خدا عشق است باقی همه افسانه
***
در ملک عاشقی که دو عالم طفیل اوست
آن کس قدم گذاشت که اول ز سر گذشت
***
قضا شخصی است پنج انگشت دارد
چوخواهد از کسی کامی برآرد
دو بر چشمش نهد وآنگه دو بر گوش
یکی بر لب نهد گوید که خاموش
***
از افق مکرمت صبح سعادت دمید
محو مجازات شد شاه حقیقت رسید
راه به وحدت نبرد هر که نشد در طلب
جمله ذرات را از دل و از جان برید
در حرم وصل دوست زنده دلی راه یافت
کز همه خلق جهان بار ملامت کشید
وصلت الله یافت قاسم و ناگاه یافت
زانکه به شمشیر لا از همه عالم برید