ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
گاهی نفسی هست٬ ولی هم نفسی نیست
درهرنفست هم نفست هیچ کسی نیست
آنقدرغریبی که دراین شهر درندشت
دنیای تو اندازه ی کنج قفسی نیست
باید که هوایی به سرت داشته باشی
درقلب زمستانی ات امّا هوسی نیست
تلخ است که راضی شده باشی به دغل ها
شیرین شده باشی و ببینی مگسی نیست
تنهایی ات آنقدر بزرگ است که پیشش
خوشبختی ات اندازه ی حجمِ عدسی نیست
کبریت بکش روی خودت شاعر بدبخت!
فریاد بزن! داد بزن! دادرسی نیست
لعنت به توکه هرنفست مژده ی درد است
گاهی نفسی هست٬ ولی هم نفسی نیست...