ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
نمی خواهم برای زیستن
جزایر، قصرها و برج ها را
چه لذتی فراتر از
زیستن در ضمایر!
اکنون دگر برکن لباست را
نشانی ها و تصاویر را
من،
تورا اینگونه نمی خواهم
هماره در هیبت دیگری،
دخترِ همیشه از چیزی
تو را ناب می خواهم ، آزاد
تو؛ بی هیچ کاستی
می دانم آنگاه که بخوانم تورا میان همه جهانیان،
تنها تو، تو خواهی بود
و آنگاه که بپرسی مرا،
او که تو را می خواند کیست؟
او که تو را از آن خویش می خواهد
مدفون خواهم ساخت نام ها را،
عناوین را ، تاریخ را
همه چیز را درهم خواهم شکست
تمامی آنچه را که پیش از زادن بر من آوار کردهاند
و به گاه ورود به گمنامی و عریانی ابدی سنگ و جهان
تو را خواهم گفت:
”من تو را می خواهم ، این منم “
pedro Salinas
(ازکتاب : صدایی وامدارتو)