ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
ای رد شده از پاییز هنگامه ی باران ها
برگرد که جان دادم در دامن طوفان ها
بعد از تو چه ماند از من دُرنای نگون بختی
بی دانه و بی لانه مصلوب زمستان ها
ای شانه ی آرامش هنگام عبور از درد
بعد از تو زنی سرکش مغلوبه ی طغیان ها
چون کافه ی دلگیرم بی تو پُرم از سایه
تعطیلم و متروکه با قهوه و فنجان ها
ای رفته از آغوشم با همهمه ی تردید
حالا من وُ تنهایی سرخورده ز پیمان ها
من بی تو پر از زخمم سودازده ای رسوا
تبعیدی بی نامی وابسته به زندان ها
ای ماه شب دلگیر در حوصله ی برکه
زخمی ست پلنگ تو تن داده به عصیان ها
بعد از تو درون من صد راهبه ی پرهیز
بی موعظه و زنار بی پاپ و واتیکان ها
ای گم شده در پاییز از فاصله ها برگرد
برگرد که جان دادم در جمع پریشان ها...