ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
به گردون میرسد فریاد یارب یاربم شبها
چه شد یارب در این شبها غم تاثیر یاربها
به دل صدگونه مطلب سوی او رفتم ولی ماندم
ز بیم خوی او خاموش و در دل ماند مطلبها
هزاران شکوه بر لب بود یاران را ز خوی تو
به شکرخنده آمد چون لبت، زد مهر بر لبها
ندانی گر ز حال تشنگان شربت وصلت
ببین افتاده چون ماهی طپان بر خاک طالبها
جدا از ماه رویت عاشقان از چشم تر هر شب
فرو ریزند کوکب تا فرو ریزند کوکبها
چسان هاتف بجا ماند کسی را دین و دل جایی
که درس شوخی آموزند طفلان را به مکتبها
عشق یعنی گم شدن پیداشدن
عشق یعنی غرق در رویا شدن
عشق یعنی آتشی برروی آب
عشق یعنی خوش خیالی مثل خواب
عشق یعنی حسرت دیدارتو
عشق یعنی من شوم بیمارتو
عشق یعنی خلوت بی انتها
عشق یعنی یک کلام بی صدا
عشق یعنی من تورا می خواستم
عشق یعنی رفتی و من باختم
عشق یعنی مهربانی های تو
عشق یعنی یادگاری های تو...