ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
ابر را دیدیم چون ما چشـــــــــم گریانی نداشت
برق هم کم مایه بود از شعله سامانی نداشت
با مسیحـــــــا درد خود گفتیم پر سودی نکرد
زانکه چون بیماری چشم تو درمانی نداشت
سینه ما هیچـــــــــــــــگه بی ناوک جوری نبود
این مصیبت خانه کم دیدم که مهمانی نداشت
از در و دیوار می بارد بلا در راه عشـــــــــــق
یک سرابم پیش ره نامد که طوفانی نداشت
نامه ام را می بری قاصــــــــــــد زبانی هم بگو
خامه شد فرسوده و این شکوه پایانی نداشت
مـــــــــایه حزن است هر بیتم ز سوز دل، کلیم
هیچ محنت دیده چون من بیت احزانی نداشت
معنی بخشیدن یک دل به یک لبخند چیست؟
من پشیمانم بگو تاوان آن سوگند چیست؟
گاه اگر از دوست پیغامی نیاید بهتر است
داستانهایی که مردم از تو میگویند چیست؟
خود قضاوت کن اگر درمان دردم عشق توست
این سر آشفته و این قلب ناخرسند چیست؟
چند روز از عمر گلهای بهاری مانده است
ارزش جانکندن گلها در این یک چند چیست؟
از تو هم دل کندم و دیگر نپرسیدم ز خویش
چارهی معشوق اگر عاشق از او دل کند چیست؟
عشق، نفرت، شوق، بیزاری، تمنا یا گریز
حاصل آغوش گرم آتش و اسفند چیست؟
پلک بگشا نازنینم! صبح زیبایت بخیر
دلربا و بهترینم! صبح زیبایت بخیر
خاب نوشینت گوارا نوش مژگان خمار
خمره ی چله نشینم! صبح زیبایت بخیر
ناز بالش از پر قو هم برای تو کم است
گُلپر ابریشمینم! صبح زیبایت بخیر
تن بلور مو طلایی! آفتابی کن مرا
روشنی بخش زمینم! صبح زیبایت بخیر
گونه های نقره ات یاقوت گُل انداخته
قرص ماه شرمگینم! صبح زیبایت بخیر
هر سپیده با تو آغاز بهاری دیگر است
خنده کن تا گُل بچینم، صبح زیبایت بخیر
با چنین عطر تنی از رشک میسوزد بخور
خوشتراش مرمرینم! صبح زیبایت بخیر
چشم زیتون لب انجیری! بده صبحانه ام
مریم معبدنشینم! صبح زیبایت بخیر
مهربانی هدیه کن با شُرشُر رود دو دست
سیب فردوس برینم! صبح زیبایت بخیر
عشقی و عینت عسل، شینت شکر، قاف تو قند
شور شیرین آفرینم! صبح زیبایت بخیر
تاب آوردم شب دلتنگی ام را تا سحر
تا تو را از نو ببینم، صبح زیبایت بخیر
محشر است این شعر و می پرسد خدا او یا بهشت؟
من تو را برمی گزینم، صبح زیبایت بخیر...
شیخ بهایی
بهاءالدین محمدبنحسین عاملی
دانشمند و نظریهپرداز شیعه
شناسنامه:
نام کامل : بهاءالدین محمدبنحسین عاملی
لقب: شیخ بهایی
نسب: از نوادگان حارث همدانی،
صحابی معروف علی بن ابی طالب
زادروز: ۲۶ ذیحجه ۹۵۳ ق (۸ اسفند ۹۲۵ ش)
زادگاه: بعلبک، امپراتوری عثمانی (لبنان کنونی)
تاریخ مرگ: ۱۲ شوال ۱۰۳۰ ق (۸ شهریور ۱۰۰۰ خ)
محل مرگ: اصفهان، ایران
آرامگاه: کنار مقبرهٔ امام رضا
(جنب موزه آستان قدس) مشهد - ایران
نام همسر: کفایت خاتون
دین: اسلام
مذهب: شیعه دوازهامامی
وحشی بافقی
سردیس وحشی بافقی در بوستان وحشی بافقی یزد
نام اصلی کمالالدّین (شمسالدّین) محمّد
زمینهٔ کاری ادبیات فارسی، شعر
زادروز ۹۱۱ خورشیدی/۹۳۹ قمری بافق، ایران
مرگ ۹۶۱ خورشیدی (۵۰ سال)
۹۹۱ قمری یزد، ایران
ملیت ایرانی
محل زندگی بافق، یزد، کاشان
جایگاه خاکسپاری یزد، میان خیابان امام خمینی
روبهروی شاهزاده فاضل
(بنای آرامگاه تخریب گشته)
در زمان حکومت شاه تهماسب صفوی
شاه اسماعیل دوم
شاه محمد خدابنده
سبک نوشتاری مکتب وقوع، واسوخت، عاشقانه
تخلص وحشی
نام اصلی: میرزا محمّدعلی صائب تبریزی
زمینهٔ کاری: شعر
زادروز: ۱۵۹۲ تبریز
مرگ: ۱۶۷۶ اصفهان
ملیت: ایرانی
جایگاه خاکسپاری: اصفهان محلهٔ لنبان
در زمان حکومت: صفویه
بنیانگذار سبک هندی
سبک نوشتاری: سبک هندی
دیوان سرودهها: دیوان صائب تبریزی
دلیل سرشناسی: غزلسرایی
میرزا محمّدعلی صائب تبریزی (زادهٔ ۱۰۰۰ هجری/۱۵۹۲ میلادی تبریز
درگذشتهٔ ۷–۱۰۸۶ هجری/۱۶۷۶ میلادی اصفهان
بزرگترین غزلسرای سده یازدهم هجری و نامدارترین شاعر زمان صفویه است.
محتشم کاشانی
نام اصلی کمالالدین علی محتشم کاشانی
زادروز ۹۰۵ هجری قمری
خواجه میراحمد
مرگ ربیعالاول ۹۹۶ ۱۵۸۸ کاشان
ملیت ایرانی
جایگاه خاکسپاری محله محتشم کاشان
در زمان حکومت شاه طهماسب یکم صفوی
لقب شمس الشعرای کاشانی
پیشه شاعر
سبک نوشتاری مرثیه سرایی
دلیل سرشناسی ترکیببند
«باز این چه شورش است که در خلق عالم است»
مُحتَشَم کاشانی (۹۰۵ ه.ق در کاشان - ۹۹۶ ه.ق در کاشان) شاعر پارسیگوی سدهٔ دهم هجری و همدوره با پادشاهی شاه طهماسب یکم صفوی بود. شغل اصلی محتشم بزازی و شَعربافی بود و تمام عمر خود را در کاشان زیست.