-
غزل شمارهٔ ۷۹ حراج عشق..."شهریار"
پنجشنبه 4 آبان 1396 12:10
چو بستی در به روی من به کوی صبر رو کردم چو درمانم نبخشیدی به درد خویش خو کردم چرا رو در تو آرم من که خود را گم کنم در تو به خود باز آمدم نقش تو در خود جستجو کردم خیالت ساده دل تر بود و با ما از تو یک رو تر من این ها هر دو با آئینه دل روبه رو کردم فشردم باهمه مستی به دل سنگ صبوری را زحال گریهٔ پنهان حکایت با سبو کردم...
-
به خدا من..."سیمین بهبهانی "
پنجشنبه 4 آبان 1396 12:03
شوریده ی آزرده دل ِ بی سر و پا من در شهر شما عاشق انگشت نما من دیوانه تر از مردم دیوانه اگر هست جانا، به خدا من... به خدا من... به خدا من شاه همه خوبان سخنگوی غزل ساز اما به در خانه ی عشق تو گدا من یک دم، نه به یاد من و رنجوری ی ِ من تو یک عمر، گرفتار به زنجیر وفا من ای شیر شکاران سیه موی سیه چشم ! آهوی گرفتار به...
-
میخواستم تمام راه با تو باشم..."عباس معروفی"
پنجشنبه 4 آبان 1396 11:37
هیچ چیزی از تو نمیخواستم عشق من فقط میخواستم در امتداد نسیم گذشته را به انبوه گیسوانت ببافم تار به تار گره بزنم به اسطورههای نارنجی که هنگام راه رفتن ستارههای واژگانم برایت راه شیری بسازند میخواستم سر هر پیچ یک شعر بکارم بزنی به موهات که وقتی برابر آینه می ایستی هیچ چیزی جز دستهای من بر سینهات دل دل نکند...
-
به لبخندم اعتماد نکن..."نیلوفر لاری پور"
پنجشنبه 4 آبان 1396 11:26
تا تورا به نام کوچکت صدا نکرده ام به لبخندم اعتماد نکن من مثل هوای نیمه پاییزم که دلت را می لرزاند ولی عاشقت نمی شود هرگز چترت را فراموش نکن شاید یک روز تورا به نام بخوانم و تو باران یک ریز را، طاقت نیاوری...
-
قاری قرآن..."غلامرضا طریقی"
پنجشنبه 4 آبان 1396 03:28
این مهم نیست که دل تازه مسلمان شده است کـــه بـــه عشق تو قمــــر قاری قرآن شده است مثــل من باغچـــــه ی خانــه هـــــم از دوری تــــو بس که غم خورده و لاغر شده گلدان شده است بس کـــه هر تکــه ی آن با هوسی رفت ، دلم نسخه ی دیگری از نقشه ی ایران شده است بی شک آن شیخ که از چشم تو منعم می کرد خبـــــر از آمدنت داشت...
-
رباعیات خیام...
پنجشنبه 4 آبان 1396 03:21
رباعی شمارهٔ ۶۶ این قافله عمر عجب می گذرد دریاب دمی که با طرب می گذرد ساقی غم فردای حریفان چه خوری پیش آر پیاله را که شب می گذرد رباعی شمارهٔ ۶۳ افسوس که نامه جوانی طی شد و آن تازه بهار زندگانی دی شد آن مرغ طرب که نام او بود شباب افسوس ندانم که کی آمد کی شد رباعی شمارهٔ ۶۰ از آمدنم نبود گردون را سود وز رفتن من جلال و...
-
ایران من زنی است... “اهورا فروزان”
دوشنبه 1 آبان 1396 11:47
اترک، ارس، کمان دو ابرویش ده شهرکرد ریخته در رویش دامن:خلیج فارس، خزر مویش شیراز، مست کرده لبانش را نقش و نگارههای به جا مانده از انقراض دورهی عثمانی است مشروطهخواه، سرکش، طغیانگر تبریز میتپد ضربانش را ایران من زنی است که میخواهد آزادیاش برای خودش باشد ایران من زنی است که میترسد بردارد از سرش خفقانش را ...
-
غزل شمارهٔ ۱۷۳..."حافظ"
دوشنبه 1 آبان 1396 01:04
در نمازم خم ابروی تو با یاد آمد حالتی رفت که محراب به فریاد آمد از من اکنون طمع صبر و دل و هوش مدار کان تحمل که تو دیدی همه بر باد آمد باده صافی شد و مرغان چمن مست شدند موسم عاشقی و کار به بنیاد آمد بوی بهبود ز اوضاع جهان میشنوم شادی آورد گل و باد صبا شاد آمد ای عروس هنر از بخت شکایت منما حجله حسن بیارای که داماد آمد...
-
گزیده ای از قصیده ی آبی خاکستری سیاه..."حمید مصدق"
دوشنبه 1 آبان 1396 00:29
در شبان غم تنهایی خویش عابد چشم سخنگوی توام من در این تاریکی من در این تیره شب جان فرسا زائر ظلمت گیسوی توام گیسوان تو پریشان تر از اندیشه ی من گیسوان تو شب بی پایان جنگل عطرآلود شکن گیسوی تو موج دریای خیال کاش با زورق اندیشه شبی از شط گیسوی مواج تو من بوسه زن بر سر هر موج گذر می کردم کاش بر این شط مواج سیاه همه ی عمر...
-
غزل ۵۲۳ ..."سعدی"
شنبه 29 مهر 1396 15:35
همه عمر برندارم سر از این خمار مستی که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی تو نه مثل آفتابی که حضور و غیبت افتد دگران روند و آیند و تو همچنان که هستی چه حکایت از فراقت که نداشتم ولیکن تو چو روی باز کردی در ماجرا ببستی نظری به دوستان کن که هزار بار از آن به که تحیتی نویسی و هدیتی فرستی دل دردمند ما را که اسیر توست یارا به...
-
چه خواهد کرد با ما عشق؟... "فاضل نظری"
جمعه 28 مهر 1396 03:27
مرا بازیچه خود ساخت چون موسی که دریا را فراموشش نخواهم کرد چون دریا که موسی را خیانت قصه تلخی است اما از که می نالم خودم پرورده بودم در حواریون یهودا را نسیم وصل وقتی بوی گل می داد حس کردم که این دیوانه پرپر می کند یک روز گل ها را خیانت غیرت عشق است وقتی وصل ممکن نیست نباید بی وفایی دید نیرنگ زلیخا را کسی را تاب دیدار...
-
فراموشی..."لیلا کردبچه"
چهارشنبه 26 مهر 1396 03:23
فراموش می شوم راحت تر از رد پایی روی برف که زیر برفی تازه دفن می شود، راحت تر از خاطره عطر گیجی در هوا که با رهگذری تازه از کنارت رد می شود و راحت تر از آن که فکر کنی، فراموش می شوم و چقدر دروغ گفتن در پاییز راحت است ! وقتی یادت نمی آید کدام یک شنبه عاشق ترین زن دنیا بودم و کدام یک شنبه پیراهنت آنقدر آبی بود . یادت...
-
بی خبری از حال خرابم..."عبدالجبار کاکایی"
چهارشنبه 26 مهر 1396 03:07
بی خبری از حال خرابم، گم شده ام در خواب عمیقی جز تو ندارم از تو شکایت، ای دل تنها! با که رفیقی؟ حوصله کن تا با تو بگویم، طاقت اندوهی که ندارم پیشتر آ تا از تو بپرسم، راه رهایی از شب تارم از تو کجا باید بنویسم، شرح پریشانی که کشیدم محرم رازم جز تو کسی نیست، هرچه شنیدم از تو شنیدم از شب قسمت چاره ندارم، بی خبر از خود،...
-
از تمام خیابانها جواب سربالا شنیده ام..."منیره حسینی"
چهارشنبه 26 مهر 1396 02:49
حال مرا کسی درک می کند که در سراشیبی ترین نقطه این شهر به یاد کسی افتاده باشد ، کسی شبیه تو که تا دست هایت را باز می کردی ، خطوط این جاده مرا به آغوشت می رساند این سال ها اما از تمام خیابان ها جواب سربالا شنیده ام و می ترسم از مسیرهایی که منحرفت کرده اند و شب هایی که در دوراهیِ یکی بود و یکی نبود مرا به پایان هیچ قصه...
-
گله از دست کسی نیست... “قیصر امین پور”
چهارشنبه 26 مهر 1396 02:36
وحشت از عشق که نه : ترس ما فاصله هاست ! وحشت از غصه که نه : ترس ما خاتمه هاست ! ترس بیهوده نداریم صحبت ازکشتن ناخواسته عاطفه هاست کوله باریست پرازهیچ که بر شانه ماست گله از دست کسی نیست مقصر دل دیوانه ماست...!
-
مخزن الاسرار- » خمسه » ..."نظامی"
چهارشنبه 26 مهر 1396 00:45
بخش ۱ - آغاز سخن بسمالله الرحمن الرحیم هست کلید در گنج حکیم فاتحه فکرت و ختم سخن نام خدایست بر او ختم کن پیش وجود همه آیندگان بیش بقای همه پایندگان سابقه سالار جهان قدم مرسله پیوند گلوی قلم پرده گشای فلک پردهدار پردگی پرده شناسان کار مبدع هر چشمه که جودیش هست مخترع هر چه وجودیش هست لعل طراز کمر آفتاب حله گر خاک و...
-
مخزن الاسرار-» خمسه » ..."نظامی "
چهارشنبه 26 مهر 1396 00:44
بخش ۲ - ( مناجات اول) در سیاست و قهر یزدان ای همه هستی زتو پیدا شده خاک ضعیف از تو توانا شده زیرنشین علمت کاینات ما بتو قائم چو تو قائم بذات هستی تو صورت پیوند نی تو بکس و کس بتو مانند نی آنچه تغیر نپذیرد توئی وانکه نمردست و نمیرد توئی ما همه فانی و بقا بس تراست ملک تعالی و تقدس تراست خاک به فرمان تو دارد سکون قبه...
-
دلم یک باغ پر نارنج...“بتول مبشری”
دوشنبه 24 مهر 1396 02:25
دلم باران دلم دریا دلم لبخند ماهی ها دلم اغوای تاکستان به لطف مستی انگور دلم بوی خوش بابونه می خواهد ... دلم یک باغ پر نارنج دلم آرامش ترد و لطیف صبح شالیزار دلم صبحی سلامی بوسه ای عشقی نسیمی عطر لبخندی نوای دلکش تار و کمانچه از مسیری دورتر حتی دلم شعری سراسر دوستت دارم دلم دشتی پر از آویشن و گل پونه می خواهد ... دلم...
-
حاصل عمر..."رهی معیری"
دوشنبه 24 مهر 1396 01:53
بس که جفا ز خار و گل دید دل رمیدهام همچو نسیم از این چمن پای برون کشیدهام شمع طرب ز بخت ما آتش خانهسوز شد گشت بلای جان من عشق به جان خریدهام حاصل دور زندگی صحبت آشنا بود تا تو ز من بریدهای من ز جهان بریدهام تا به کنار بودیم بود به جا قرار دل رفتی و رفت راحت از خاطر آرمیدهام تا تو مراد من دهی کشته مرا فراق تو تا...
-
دوبیتی های هوشنگ ابتهاج ...
دوشنبه 24 مهر 1396 00:45
صبح آرزو خوشا صبحی که چون از خواب خیزم به آغوش تو از بستر گریزم گشایم در به رویت شادمانه رخت بوسم ، به پایت گل بریزم شکسته نگاه چشم بیمارت چه خسته ست کبوترجان ! که بالت را شکسته ست ؟ کجا شد بال پرواز بلندت ؟ سفید خوشگلم ! پایت که بسته ست ؟ گریه شبی بود و بهاری ، در من آویخت چه آتش ها ، چه آتش ها برانگیخت فرو خواندم به...