-
همیشه منتظرت هستم ... "طاهره صفارزاده"
پنجشنبه 1 تیر 1391 13:57
همیشه منتظرت هستم بی آن که در رکود نشستن باشم همیشه منتظرت هستم چونان که من همیشه در راهم همیشه در حرکت هستم همیشه در مقابله تو مثل ماه ستاره خورشید همیشه هستی و می درخشی از بدر و می رسی از کعبه و ذوالفقار را باز می کنی و ظلم را می بندی همیشه منتظرت هستم ای عدل وعده داده شده این کوچه این خیابان این تاریخ خطی از انتظار...
-
تو مرا یاد کنی یا نکنی/و عشق... "سهراب سپهری"
سهشنبه 23 خرداد 1391 07:21
تو مرا یاد کنی یا نکنی باورت گر بشود ، گر نشود حرفی نیست اما نفسم می گیرد در هوایی که نفس های تو نیست ! ------------------------------------------------ و عشق تنها عشق مرا به وسعت اندوه زندگی ها برد مرا رساند به امکان یک پرنده شدن
-
یاد ایامی... "رهی معیری"
چهارشنبه 17 خرداد 1391 10:11
یاد ایامی که در گلشن فغانی داشتم در میــان لاله و گـــل آشیـــانـــی داشتم گــرد آن شمع طرب می سوختـم پروانه وار پــای آن ســـرو روان اشـــک روانـــی داشتــم آتشـم بر جــان ولی از شکــوه لب خاموش بود عشــق را از اشــک حســرت ترجمــانی داشتــم چــون سرشک از شــوق بــودم خاکــبوس در گــهی چون غبار از شکر سر بر آستانی...
-
گشت یکی چشمه ز سنگی جدا... "نیما یوشیج"
سهشنبه 16 خرداد 1391 19:34
گشت یکی چشمه ز سنگی جدا غلغله زن ، چهره نما ، تیز پا گه به دهان بر زده کف چون صدف گاه چو تیری که رود بر هدف گفت : درین معرکه یکتا منم تاج سر گلبن و صحرا منم چون بدوم ، سبزه در آغوش من بوسه زند بر سر و بر دوش من چون بگشایم ز سر مو ، شکن ماه ببیند رخ خود را به من قطره ی باران ، که در افتد به خاک زو بدمد بس کوهر تابناک...
-
آتش دل... "حافظ"
دوشنبه 8 خرداد 1391 13:23
سینه از آتش دل در غم جانانه بسوخت آتشی بود در این خانه که کاشانه بسوخت تنم از واسطه دوری دلبر بگداخت جانم از آتش مهر رخ جانانه بسوخت سوز دل بین که ز بس آتش اشکم دل شمع دوش بر من ز سر مهر چو پروانه بسوخت آشنایی نه غریب است که دلسوز من است چون من از خویش برفتم دل بیگانه بسوخت خرقه زهد مرا آب خرابات ببرد خانه عقل مرا آتش...
-
هرگزم امید و بیم از وصل و هجر یار نیست..."هاتف اصفهانی"
چهارشنبه 3 خرداد 1391 19:36
هرگزم امید و بیم از وصل و هجر یار نیست عاشقم عاشق مرا با وصل و هجران کار نیست هر شب از افغان من بیدار خلق اما چه سود آنکه باید بشنود افغان من بیدار نیست در حریمش بار دارم لیک در بیرون در کردهام جا تا چو آید غیر گویم یار نیست دل به پیغام وفا هر کس که میآرد ز یار میدهم تسکین و میدانم که حرف یار نیست گلشن کویش بهشتی...
-
پر گشودیم و به دیوار قفس ها خوردیم..."حسین منزوی"
دوشنبه 18 اردیبهشت 1391 01:34
پر گشودیم و به دیوار قفس ها خوردیم وه که در حسرت یک بال پریدن مردیم فدیه واری است به زیر قدم گل، باری نیمه جانی که ز چنگال خزان در بردیم مشت حسرت به نوازش نرسیده خشکید ناتمامیم که در غنچه ی خود پژمردیم سهم خاکیم لبی از نم مان تر نشده خود گرفتم می صافیم و گرفتم دُردیم تا چه آریم به کف وقت درو؟ ما که به خاک جز تنی خسته...
-
من اینجا بس دلم تنگ است... "مهدی اخوان ثالث"
سهشنبه 5 اردیبهشت 1391 07:17
بسان رهنوردانی که در افسانهها گویند، گرفته کولبار زادِ ره بر دوش، فشرده چوبدست خیزران در مشت، گهی پرگوی و گه خاموش، در آن مهگون فضای خلوت افسانگیشان راه میپویند، ما هم راه خود را میکنیم آغاز . سه ره پیداست . نوشته بر سر هر یک به سنگ اندر، حدیثی کهش نمیخوانی بر آن دیگر . نخستین: راه نوش و راحت و شادی به ننگ...
-
روی بنمای و وجود خودم از یاد ببر... "حافظ"
جمعه 1 اردیبهشت 1391 01:55
روی بنمای و وجود خودم از یاد ببر خرمن سوختگان را همه گو باد ببر ما چو دادیم دل و دیده به طوفان بلا گو بیا سیل غم و خانه ز بنیاد ببر زلف چون عنبر خامش که ببوید هیهات ای دل خام طمع این سخن از یاد ببر سینه گو شعله آتشکده فارس بکش دیده گو آب رخ دجله بغداد ببر دولت پیر مغان باد که باقی سهل است دیگری گو برو و نام من از یاد...
-
هزار شکر... "حافظ"
چهارشنبه 2 فروردین 1391 13:46
هزار شکر که دیدم به کام خویشت باز ز روی صدق و صفا گشته با دلم دمساز روندگان طریقت ره بلا سپرند رفیق عشق چه غم دارد از نشیب و فراز غم حبیب نهان به ز گفت و گوی رقیب که نیست سینه ارباب کینه محرم راز اگر چه حسن تو از عشق غیر مستغنیست من آن نیم که از این عشقبازی آیم باز چه گویمت که ز سوز درون چه میبینم ز اشک پرس حکایت که...
-
آغاز کتاب... "فردوسی"
سهشنبه 1 فروردین 1391 06:45
به نام خداوند جان و خرد کزین برتر اندیشه برنگذرد خداوند نام و خداوند جای خداوند روزی ده رهنمای خداوند کیوان و گردان سپهر فروزنده ماه و ناهید و مهر ز نام و نشان و گمان برترست نگارندهٔ بر شده پیکرست به بینندگان آفریننده را نبینی مرنجان دو بیننده را نیابد بدو نیز اندیشه راه که او برتر از نام و از جایگاه سخن هر چه زین...
-
بهترین سر آغاز... "نظامی"
سهشنبه 1 فروردین 1391 06:43
ای نام تو بهترین سر آغاز بی نام تو نامه کی کنم باز ای یاد تو مونس روانم جز نام تو نیست بر زبانم ای کار گشای هرچه هستند نام تو کلید هرچه بستند ای هیچ خطی نگشته ز اول بی حجت نام تو مسجل ای هست کن اساس هستی کوته ز درت دراز دستی ای هست بر طریق چونی دانای برونی و درونی ای هرچه رمیده وا رمیده در کن فیکون تو آفریده ای محرم...
-
نرم نرمک میرسد اینک بهار... "فریدون مشیری"
سهشنبه 1 فروردین 1391 01:44
بوی باران بوی سبزه بوی خاک شاخه های شسته باران خورده پاک آسمان آبی و ابر سپید برگهای سبز بید عطر نرگس ، عشق لاله رقص باد نغمه شوق پرستو های شاد خلوت گرم کبوترهای مست نرم نرمک میرسد اینک بهار خوش به حال روزگار خوش به حال چشمه ها و دشت ها خوش به حال دانه ها و سبزه ها خوش به حال غنچه های نیمه باز خوش به حال دختر میخک که...
-
نا خدای کشتی مولا، زهرا... "حسین منزوی"
سهشنبه 1 فروردین 1391 01:10
با هیچ زن جز تو دل دریا شدن نیست یاراییِ در گیر توفانها شدن نیست در خورد تو، ای هم تو موج و هم تو ساحل ! جز ناخدای کشتی مولا شدن نیست تو نور چشم مصطفی و کس به جز تو در شان شمع محفل طاها شدن نیست تو مادر سبطینی و غیر از تو کس را اهلیّت صدّیقهی کُبرا شدن نیست جز تو زنی را شوکت در باغ هستی سرو چمان عالم بالا شدن نیست...
-
ای نماز تو عاشقانه ،علی... "حسین منزوی"
سهشنبه 1 فروردین 1391 00:34
علی ای میر پهلوان عرب ! زیر تیغت سر یلان عرب ای در خیبر از تو کنده شده ! وز تو لات و هبل فکنده شده ! خصم شد هر که کردگار تو را بوسه زد تیغ ذوالفقار تو را ای مناجاتی شبانه! علی ! ای نماز تو عاشقانه! علی ! آنچنانی که تیر وقت دعا کشد از پا برون طبیب، تو را نیز در وقت سجده بر سر تو میزند تیغ خصم کافر تو شانههای تو، آه!...
-
از کجا آمده ام... (شروع سخن...) "مولانا"
سهشنبه 1 فروردین 1391 00:01
روزها فکر من اینست و همه شب سخنم کـه چـرا غافـل از احـوال دل خـویـشـتنـم از کجا آمده ام، آمدنم بهر چه بود؟ به کجا می روم؟ آخر ننمایی وطنم مانده ام سخت عجب، کز چه سبب ساخت مرا یا چه بوده است مراد وی ازین ساختنم جان که از عالم علوی است، یقین می دانم رخت خود باز برآنم که همانجا فکنم مـرغ بـاغ ملـکوتم، نیـم از عالم خاک دو...
-
مقدمه و خیر مقدم...
دوشنبه 29 اسفند 1390 23:47
سلام، دوست خوبم... به وبلاگم خوش آمدید، ممنونم از این که برای دیدن وبلاگ وقت گذاشتید، امیدوارم لذت ببرید و برایتان قابل استفاده باشد. سعی داشته و دارم که گلچینی از اشعار شاعران بزرگ پارسی کهن ،معاصرین و شاعران جوان و در حیات را در این مجموعه جمع آوری نمایم... و با اتکال به خداوند متعال در حد امکان ادامه دهم تا مجموعه...