عرفان من...Erfane Man

عرفان من...Erfane Man

مجموعه اشعار
عرفان من...Erfane Man

عرفان من...Erfane Man

مجموعه اشعار

حکایت من و تو..."غلامرضا طریقی"

 

بس است هرچه زمین از من و تو بار کشید

چگـونه مـی‌شود از زندگــی کنــــار کشید؟

 

چقدر می‌شود آیا به روی این دیوار

به جای پنجره نقاشی بهار کشید؟

 

بـــرای دور زدن در مـــدار بــــی‌پــــایـــان

چقدر باید از این پای خسته کار کشید؟

 

گلایه از تو ندارم، چرا کــه آن نقاش

مرا پیاده کشید و تو را سوار کشید

 

حکایت من و تو داستان تکّه‌‌یخی‌ست

کـــه در برابر خورشید انتظــــار کشید

 

چگونه می‌شود از مردم خمار نگفت

ولی هزار رقــــم دیده خمار کشید؟

 

اگر بهشت برای من و تو است، چـــرا

پس از هبوط خدا دور آن حصار کشید؟

 

چرا هرآنچه هوس را اسیر کرد، امّا

برای تک‌تک‌شان نقشة فرار کشید؟

 

خدا نخست ســری زد بـــه جبّــــه ی منصور

سپس به دست خودش جبّه را به دار کشید

 

خودش به فطرت ابلیس سرکشی آموخت

و بعد نقطه ضعفــــی گرفت و جـــار کشید

 

غزل، قصیده اگر شد، مقصر آن دستی‌ست

کـــه طـــرح قصــــه ی ما را ادامه‌ دار کشید

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.