عرفان من...Erfane Man

عرفان من...Erfane Man

مجموعه اشعار
عرفان من...Erfane Man

عرفان من...Erfane Man

مجموعه اشعار

نفرین به روزگار کسی که تو نیستی..."محمدسعید میرزایی"

یک اسم، یادگار کسی که تو نیستی

اسمی به اعتبار کسی که تو نیستی

 

زندان – هزار و سیصد و پنجاه و پنج – مرد

عکس شماره‌دار کسی که تو نیستی

 

در پارک، صندلی کنار تو خالی است

در فکر او، کنار کسی که «تو» نیستی

 

مرد مچاله – ساعت بیهوده – شهر گیج

یک زن، در انتظار کسی که تو نیستی...

 

تو مرده‌ای و چند بلوک آن‌طرف‌تری

او رفته بر مزار کسی که تو نیستی

 

نفرین به روزگار تو که نیستی کسی!

نفرین به روزگار کسی که تو نیستی!

 

دل من از تو خبرهای دیگری دارد..."محمّد سعید میرزایی"

  

در این سحر که سحرهای دیگری دارد

دل من از تو خبرهای دیگری دارد

من آدمم ولی این قلب عاشق از شوقت

فرشته ای ست که پرهای دیگری دارد

به نام مرگ، گلی آمده مرا ببرد

دلم هوای سفرهای دیگری دارد

همیشه بارِ دعا، میوه ی اجابت نیست

دل شکسته هنرهای دیگری دارد

و آخرین قدم عاشقی رسیدن نیست

که گاه عشق، اگرهای دیگری دارد

هزار مرتبه عاشق شدی ندانستی

که عشق خون جگرهای دیگری دارد

تو کوله بار، سبک کن که پشت مه گویند

پل از تو درّه خطرهای دیگری دارد

تو خواب رفته ای و جز تو نیست در اتوبوس

و جاده کوه و کمرهای دیگری دارد

تویی و همسر تو، کودکان تو آن جا

همان پدر که پسرهای دیگری دارد

چه دعوتی ست که امروز میز صبحانه

شراب ها و شکرهای دیگری دارد

انار هست ولی دانه هایش ازنور است

شراب نیز اثرهای دیگری دارد

فرشته آمده تا پیش خدمتت باشد

اگر دل تو نظرهای دیگری دارد

ولی دعای من این است تو خودت باشی

در آن جهان که دگرهای دیگری دارد

قرار نیست که با مرگ خود تمام شویم

جهان دری ست که درهای دیگری دارد