عرفان من...Erfane Man

عرفان من...Erfane Man

مجموعه اشعار
عرفان من...Erfane Man

عرفان من...Erfane Man

مجموعه اشعار

آن ها... "رسول یونان"

  

آن مرد چاق به جنوب رفت

زن کناری اش به شمال

 

آن مرد عینکی

در عکس بعدی به یک گروه تئاتر پیوست

و مردی که پشت سرش ایستاده

راهی توکیو شد

 

بچه هایی را که در عکس های بعدی می بینی بزرگ شدند

و از سرنوشت آن زن زیبا و جوان

که مقابل دوربین ژست گرفته

هیچ کس خبر ندارد

 

دیگر به آن ها فکر نکن!

آن ها رفته اند

هیچ کس پشت عکس ها نیست...

 

 


آخرین کشتی... "رسول یونان"

 

امید چیز خوبی است

مثل آخرین سکه

مثل آخرین بلیط

مثل آخرین گلوله

مثل آخرین کشتی

 

آخرین سکه نمی گذارد که غرورت بشکند

آخرین بلیط نمی گذارد که

نا امید از ترمینال ها برگردی

آخرین گلوله نمی گذارد که سرباز اسیر شود

 

کسی که امید دارد

فقیر نیست

همیشه چیزی دارد

 

یادم رفت از آخرین کشتی بگویم

آخرین کشتی حتی اگرهم نیاید

نمی گذارد که نام دریا و مسافرت از یادت برود…