عرفان من...Erfane Man

عرفان من...Erfane Man

مجموعه اشعار
عرفان من...Erfane Man

عرفان من...Erfane Man

مجموعه اشعار

تو که نازنده بالا دلربایی... "باباطاهر"

تو که نازنده بالا دلربایی 
تو که بی سرمه چشمون سرمه سایی

تو که مشکین دو گیسو در قفایی 
به مو گویی که سرگردان چرایی

بمیرم تا تو چشم تر نبینی 
شرار آه پر آذر نبینی

چنان از آتش عشقت بسوزم 
که از مو رنگ خاکستر نبینی

دلم دردی که دارد با که گوید 
گنه خود کرده تاوان از که جوید

دریغا نیست همدردی موافق 
که بر بخت بدم خوش خوش بموید

خلاصه ای از زندگینامه بابا طاهر...


باباطاهر یا باباطاهر عریان 



نام اصلی:باباطاهر عریان 
زمینهٔ کاری:شعر، موسیقی
زادروز:۳۲۶ هجری خورشیدیهمدان یا لرستان 
وفات:۴۱۱ هجری خورشیدی
ملیت:ایرانی
جایگاه خاکسپاری:همدان  یا خرم‌آباد ، در زمان حکومت سلجوقیان، در زمان طغرل بیک سلجوقی


لقب:باباطاهره، باباطاهر عریان
پیشه:شاعر، دوبیتی سرا
سال‌های نویسندگی:قرن پنجم قمری
سبک نوشتاری:دوبیتی، رباعی
کتاب‌ها:اشعار دوبیتی
مجموعه کلمات قصار
دلیل سرشناسی:دوبیتی‌ها و اشعار

 

عارف، شاعر ایرانی تبار و دوبیتی سرای اواخر سده چهارم و اواسط سده پنجم هجری (سده ۱۱م) ایران و معاصر طغرل بیک سلجوقی بوده است. اشعار باباطاهر با لهجه همدانی یا با لهجه‌ای از زبان لری سروده شده‌اند. بابا لقبی بوده که به پیروان وارسته می‌داده‌اند و عریان به دلیل بریدن وی از تعلقات دنیوی بوده است. در میان مردم لر لقب بابا به پیران و مرشدان اهل حق نسبت داده می‌شود.


 آثار:

برخی معتقدند ترانه‌ها یا دو بیتی‌های باباطاهر در بحر هزج مسدس محذوف و به لری سروده شده‌است. البته اطلاق عنوان فهلویات بر این نوع دو بیتی‌ها احتمالا نشان می‌دهد که آنها در زبان پهلوی و مربوط به گویش ایران میانه آن باشد. با این حال روبن آبراهامیان خاورشناس ارمنستانی به این نتیجه رسید که گویش بکار رفته در دوبیتی‌های باباطاهر گرایش نزدیکی با گویش مورد استفاده توسط یهودیان معاصر همدان دارد. دو قطعه و چند غزل و مجموعه کلمات قصار به زبان عربی از آثار دیگر اوست. کتاب سرانجام شامل دو بخش عقاید عرفاً و صوفی و الفتوحات الربانی فی اشارات الهمدانی است.

دوبیتی‌ها(1)... "باباطاهر"

 

چه خوش بی‌مهربانی هر دو سر بی

که یکسر مهربانی دردسر بی

 

اگر مجنون دل شوریده‌ای داشت

دل لیلی از آن شوریده تر بی

 


*****


            ز بوی زلف تو مفتونم ای گل                  

ز رنگ روی تو دلخونم ای گل     

 

                    من عاشق زعشقت بیقرارم                    

تو چون لیلی و من مجنونم ای گل



*****



نمی دانم دلم دیوانهٔ کیست

کجا آواره و در خانهٔ کیست

 

نمی دونم دل سر گشتهٔ مو

اسیر نرگس مستانهٔ کیست



*****


اگر دستم رسد بر چرخ گردون

از او پرسم که این چین است و آن چون

 

یکی را می دهی صد ناز و نعمت

یکی را نان جو آلوده در خون

 


*****


چرا آزرده حالی ای دل ای دل

همه فکر و خیالی ای دل ای دل

 

بساجم خنجری دل را برآرم

بوینم تا چه حالی ای دل ای دل



*****

 



دلا در عشق تو صد دفترستم... " باباطاهر "

  

 

دلا در عشق تو صد دفترستم

که صد دفتر ز کونین ازبرستم

 

منم آن بلبل گل ناشکفته

که آذر در ته خاکسترستم

  

ادامه مطلب ...