عرفان من...Erfane Man

عرفان من...Erfane Man

مجموعه اشعار
عرفان من...Erfane Man

عرفان من...Erfane Man

مجموعه اشعار

مرغی که پر دادی پرستوی خودت بود... "حسنا محمدزاده"



مرغی که پر دادی پرستوی خودت بود

او که سرش دائم به زانوی خودت بود

 

آواره شد اما زمانی آشیانش

در چارچوب امن بازوی خودت بود

 

از دورها دودی نمایان شد ندیدی

آن هیزم در شعله بانوی خودت بود

 

بد نیست گاهی حالی از این زن بپرسی

از او که طفل ماجراجوی خودت بود

 

حتی چراغ نفت سوزش را شکستند

فانوس او روشن به سوسوی خودت بود

 

عطری که خیلی دوست داری بوی او نیست

در شیشه های عطر او بوی خودت بود

 

تا پای جانش دوستت دارد ، همین عشق

تاثیر ورد و چوب جادوی خودت بود

 

در بیشه های دور دنبال چه هستی؟

اینکه فراری دادی آهوی خودت بود


 

"عشق های بی حواس"