عرفان من...Erfane Man

عرفان من...Erfane Man

مجموعه اشعار
عرفان من...Erfane Man

عرفان من...Erfane Man

مجموعه اشعار

من چه می دانم...؟ "رها"

من چه میدانم از،حس پروانه شدن؟!

 من چه میدانم گل،عشق را میفهمد؟

 یا فقط دلبریش را بلد است؟!

 من چه میدانم شمع،واپسین لحظۀ مرگ،

 حسرت زندگیش پروانه است؟

 یا هراسان شده از فاجعۀ نیست شدن؟!

 به خدا من همه را لاف زدم!!

 بخدا من همۀ عمر به عشاق حسادت کردم!!

 باختم من همۀ عمر دلم را،به سراب !!

 باختم من همۀ عمر دلم را،

 به شب مبهم و کابوس پریدن از بام!!

 باختم من همۀ عمر دلم را،

 به حراس تر یک بوسه به لبهای خزان!!

 بخدا لاف زدم،

 من نمیدانم عشق،

رنگ سرخ است؟!آبیست؟!

 یا که مهتاب هر شب، واقعاً مهتابیست؟!

 عشق را در طرف کودکیم،

خواب دیدم یکبار!

 خواستم صادق و عاشق باشم!

 خواستم مست شقایق باشم!

 خواستم غرق شوم،در شط مهر و وفا

 اما حیف،

 حس من کوچک بود.

 یا که شاید مغلوب،پیش زیبایی ها!!

 بخدا خسته شدم،

 میشود قلب مرا عفو کنید؟

 و رهایم بکنید،

 تا تراویدن از پنجره را درک کنم!؟

 تا دلم باز شود؟!خسته ام درک کنید.

 خسته ام درک کنید.

 میروم زندگیم را بکنم،

 میروم مثل شما،

 پی احساس غریبم تا باز،

 شاید عاشق بشوم!


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.