عرفان من...Erfane Man

عرفان من...Erfane Man

مجموعه اشعار
عرفان من...Erfane Man

عرفان من...Erfane Man

مجموعه اشعار

سیب دندان زده... "جواد نوروزی"

 

 

و از آنها جالب تر جوابیۀ یک شاعر جوان به اسم جواد نوروزی

بعد از سال ها به این دو شاعر است:

 

 

دخترک خندید و

پسرک ماتش برد!

که به چه دلهره از باغچۀ همسایه، سیب را دزدیده؛

باغبان از پی او تند دوید؛

 به خیالش می خواست؛

 حرمت باغچه و دختر کم سالش را؛

 از پسر پس گیرد!

غضب آلود به او غیظی کرد!

این وسط من بودم؛

 سیبدندان زده ای که روی خاک افتادم

 من که پیغمبر عشقی معصوم،

 بین دستان پر از دلهرۀ یک عاشق

 و لب و دندان

 تشنۀ کشف و پر از پرسش دختر بودم

 

و به خاک افتادم

 چون رسولی ناکام!

هر دو را بغض ربود...

دخترک رفت ولی زیر لب این را می گفت:

«او یقیناً پی معشوق خودش می اید

پسرک ماند ولی روی لبش زمزمه بود:

«مطمئناً که پشیمان شده بر می گردد

 

سال هاست که پوسیده ام آرام آرام!

عشق قربانی مظلوم غرور است هنوز!

 

جسم من تجزیه شد ساده ولی ذرّاتم

همه اندیشه کنان غرق در این پندارند:

این جدایی به خدا رابطه با سیب نداشت!

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.