عرفان من...Erfane Man

عرفان من...Erfane Man

مجموعه اشعار
عرفان من...Erfane Man

عرفان من...Erfane Man

مجموعه اشعار

همین که... "یوتاب رضایی"


 

همین که چشمهایم را می بندم 

می آیی ازآنسوی نرده ها 

ازبادمی گذری تابه شاخه های ارغوانی برسی 

تن رودخانه رالمس می کنی 

تابرسی پای چشمهای من 

کوزه ات راپرکنی از زلالی شب وار مردمک هایم

می خندی

هنوزچشمهایم رابسته ام

تالبخندت را لمس کنم

بامن می رقصی

موسیقی کفش هایت با دشت یکی می شود

ودرقلب من جریان می گیری

هنوزچشمهایم رابسته ام

تومی خندی

به شب

به چراغ شکسته ی کوچه

به انتهای پارس کردن سگ ها

مرامی شنوی

مرامی نوشی

مرامی رقصی

هربارکه چشمهایم رامی بندم ...

 


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.