عرفان من...Erfane Man

عرفان من...Erfane Man

مجموعه اشعار
عرفان من...Erfane Man

عرفان من...Erfane Man

مجموعه اشعار

ای فدای تو... - ترجیع بند- "هاتف اصفهانی"


ای فدای تو هم دل و هم جان 
وی نثار رهت همین و همان 
دل فدای تو چون توئی دلبر
جان نثار تو چون توئی جانان 
دل رهاندن ز دست تو مشکل 
جان فشاندن به پای تو آسان 
راه وصل تو، راه پرآسیب 
درد عشق تو، درد بی درمان 
بندگانیم جان و دل بر کف 
چشم بر حکم و گوش بر فرمان 
گر دل صلح داری اینک دل 
ور سر جنگ داری اینک جان 
دوش از سوزعشق و جذبه شوق
هر طرف می شتافتم حیران 
آخرکار شوق دیدارم 
سوی دیر مغان کشید عنان 
چشم بد دور خلوتی دیدم 
روشن از نور حق نه از نیران 
هر طرف دیدم آتشی کآن شب 
دید در طور، موسی عمران 
پیری آنجا به آتش افروزی 
به ادب گرد پیر مغبچگان 
همه سیمین عذار و گل رخسار
همه شیرین زبان و تنگدهان 
عودو چنگ و دف و نی و بربط
شمع و نقل و گل و می و ریحان 
ساقی ماهروی مشکین موی 
مطرب بذله گوی خوش الحان 
مغ و مغزاده موبد و دستور
خدمتش را تمام بسته میان  

من شرمنده از مسلمانی

شدم آنجا به گوشه ای پنهان 
پیر پرسید کیست این ؟ گفتند:
عاشقی بی قرار و سرگردان 
گفت : جامی دهیدش از می ناب 
گرچه ناخوانده باشد این مهمان 
ساقی آتش پرست و آتش دست 
ریخت در ساغر آتش سوزان

چون کشیدم نه عقل نماند و نه دین 
سوخت هم کفر از آن و هم ایمان

مست افتادم و در آن مستی 

به زبانی که شرح آن نتوان

این سخن می شنیدم از اعضا
همه حتی الورید و الشریان 
که یکی هست و هیچ نیست جز او
وحده لا اله الا هو


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.