عرفان من...Erfane Man

عرفان من...Erfane Man

مجموعه اشعار
عرفان من...Erfane Man

عرفان من...Erfane Man

مجموعه اشعار

نا آشنا... "فروغ فرخزاد"


باز هم قلبی به پایم اوفتاد

باز هم چشمی به رویم خیره شد

 

باز هم در گیرودار یک نبرد

عشق من بر قلب سردی چیره شد

 

باز هم از چشمه لبهای من

تشنه ای سیراب شد،سیراب شد

 

باز هم در بستر آغوش من

رهروی در خواب شد، در خواب شد

 

بر دو چشمش دیده می دوزم به ناز

خود نمی دانم چه می جویم در او

 

عاشقی دیوانه می خواهم که زود

بگذرد از جاه و مال و آبرو

 

او شراب بوسه می خواهد ز من

من چه گویم قلب پر امید را

 

او به فکر لذت و غافل که من

طالبم آن لذت جاوید را

 

من صفای عشق می خواهم از او

تا فدا سازم وجود خویش را

 

او تنی می خواهد از من آتشین

تا بسوزاند در او تشویش را

 

او به من می گوید ای آغوش گرم

مست نازم کن که من دیوانه ام

 

من به او می گویم ای نا آشنا

بگذر از من ، من تورا بیگانه ام

 

آه از این دل، آه از این جام امید

عاقبت بشکست و کس رازش نخواند

 

چنگ شد در دست هر بیگانه ای

ای دریغا، کس به آوازش نخواند


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.