در زمین عشق... "شعبان کرم دخت"

در زمین عشق ، در هوا عشق است

در کجا عشق و نا کجا عشق است

این که گاهی به یاد می آید

همه در متن یادها عشق است

خالی از راز عشق چیزی نیست

در نفس عشق ، در صدا عشق است

عشق زیبایی فراوان است

همه ی ثروت گدا عشق است

عشق چون و چرا ندارد هیچ

نه فقط چون، خود چرا عشق است

   چیست در لذت همیشه ی ما

چیست نبض صدای ما ؟عشق است

آن همه بیقراری و آواز

چیست از منظر شما؟ عشق است

در جهان جز رضای دوست که نیست

این که گاهی رسد بلا عشق است

چه کریم است آن بزرگ ترین

شعله ی جان مجتبی عشق است

آن چه در شور عاشقانه ی ماست

به خداوندی خدا عشق است

خلوت عاشقان تماشایی ست

همه ی جذبه ی دعا عشق است

رمضان کریم آمده است

راز صوم و صلات ما عشق است

ماه آیینه ، ماه زیبایی

در عیان عشق و در خفا عشق است

ماه لبیک ، ماه شیدایی

چیست در شور ما نوا؟ عشق است

برکت ریزد از در و دیوار

نه فقط درد که دوا عشق است

ماه پرواز تا فراسوها

هر که از خود شود رها عشق است

ماه خون و شقیقه و شمشیر

فزت.... این راز آشنا عشق است

آن چه آن تیغ کرد با مولا

مثل اندوه نینوا عشق است

خون مولا هنوز می جوشد

نه ، نمرده ست ، زنده با عشق است

خون محراب و منبر کوفه

گر ببینیم این دو را عشق است

به خداوند کعبه ی جاوید

زخم از دید مرتضی عشق است

یا علی ! عشق بی تو یعنی چه؟

تو نباشی چه بی نوا عشق است

کیستی تو ؟ پیمبر عشقی

با تو روشن ترین صدا عشق است

خالی از عشق اتفاقی نیست

چون بخواهد خدا، عصا عشق است

خون تو اتفاق افتاده ست

تا بدانیم کربلا عشق است

تا بدانیم زینبی هم هست

کوفه تا شام رد پا عشق است

آن چه خواهد خدا، همان خوب است

یار چون خواست پس جفا عشق است

گاه با خون تو شود آغاز

چون خدا خواست خون بها عشق است

عشق منظور اولیای خداست

همه ی کار انبیا عشق است

عشق یعنی: رها شدن از خویش

عشق یعنی: بیا، بیا عشق است

در شب قدر ، آن شب رحمت

همه ی لحظه لحظه ها عشق اشت

بوی بال فرشته می آید

همه جا روشن است تا عشق است

عشق یعنی: صدای بی آغاز

در جهان یا دل است یا عشق است

آن چه گفتیم و آن چه می گوییم

همه عشق است ماجرا عشق است

به نفس های عاشقان سوگند

همه جا ، در زمین ، هوا عشق است

بابلسر 94/3/27