عرفان من...Erfane Man

عرفان من...Erfane Man

مجموعه اشعار
عرفان من...Erfane Man

عرفان من...Erfane Man

مجموعه اشعار

شب شعور... "هوشنگ ابتهاج –سایه"

امروز نه آغاز و نه انجام جهان است

ای بس غم و شادی که پس پرده نهان است

 

گر مرد رهی غم مخور از دوری و دیری

دانی که رسیدن هنر گام زمان است

 

آبی که برآسود زمینش بخورد زود

دریا شود آن رود که پیوسته روان است

 

از روی تو دل کندنم آموخت زمانه

این دیده از آن روست که خونابه فشان است

 

دردا و دیغا که در این بازی خونین

بازیچه ی ایام دل آدمیان است

 

ای کوه تو فریاد من امروز شنیدی

دردی ست درین سینه که همزاد جهان است

 

از داد و وداد آن همه گفتند و نکردند

یا رب چقدر فاصله ی دست و زبان است

 

خون می چکد از دیده در این کنج صبوری

این صبر که من می کنم افشردن جان است

 

از راه مرو سایه که آن گوهر مقصود

گنجی ست که اندر قدم راهروان است

 


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.