عرفان من...Erfane Man

عرفان من...Erfane Man

مجموعه اشعار
عرفان من...Erfane Man

عرفان من...Erfane Man

مجموعه اشعار

بزن که سوز دل من به ساز می گوئی... "شهریار"

 

بزن که سوز دل من به ساز می گوئی

ز ساز دل چه شنیدی که باز می گوئی

 

مگر چو باد وزیدی به زلف یار که باز

به گوش دل سخنی دلنواز می گوئی

 

مگر حکایت پروانه می کنی با شمع

که شرح قصه به سوز و گداز می گوئی

 

به یاد تیشه فرهاد و موکب شیرین

گهی ز شور و گه از شاهناز می گوئی

 

کنون که راز دل ما ز پرده بیرون شد

بزن که در دل این پرده راز می گوئی

 

به پای چشمه طبع من این بلند سرود

به سرفرازی آن سروناز می گوئی

 

به سر رسید شب و داستان به سر نرسید

مگر فسانه زلف دراز می گوئی

 

بسوی عرش الهی گشوده ام پر و بال

بزن که قصه راز و نیاز می گوئی

 

نوای ساز تو خواند ترانه توحید

حقیقتی به زبان مجاز می گوئی

 

ترانه غزل شهریار و ساز صباست

بزن که سوز دل من به ساز می گوئی

 


 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.