عرفان من...Erfane Man

عرفان من...Erfane Man

مجموعه اشعار
عرفان من...Erfane Man

عرفان من...Erfane Man

مجموعه اشعار

چکمه در ماه... “هادی خوانساری”


غزل پیشرو

 

در بندری دم کرده از عطر زن و نعنا

سلاخ‌ها و سایه‌ها دنبال من بودند

 

از ابتدا من حلقه‌ی مفقوده در انسان

در بین قایق‌های بادی چرخ می‌خوردند

 

در بین مردم سایه‌ها مشکوک بودم به

مردان ورزیده که با من راه می‌رفتند

 

پنهان شدم در بین مرجان‌ها و دلفین‌ها

با حلقه‌ی مفقوده رقصیدند رقصیدند

 

دریانوردان در پی اعماق و مروارید

و کوسه‌ها از بوی خون دیوانه اما من

 

هی راه می‌رفتم ولی هی سایه‌ها در من

سلاخ‌ها و کوسه‌ها دنبال من بودند

 

بندر مه‌آلوده میان دود کشتی‌ها

بیماری هاری به سگ‌ها هم سرایت کرد

 

اطراف بارانداز از سگ‌مرده‌ها پر بود

و حلقه‌ی مفقوده را تعقیب می‌کردند

 

بارانی‌ام را سرکشیدم قهوه را با ترس

سلاخ‌ها و چکمه‌ی خونی گذشت از ماه!

 

 


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.