عرفان من...Erfane Man

عرفان من...Erfane Man

مجموعه اشعار
عرفان من...Erfane Man

عرفان من...Erfane Man

مجموعه اشعار

ای خداوند یکی یار جفاکارش ده... "مولانا"


ای خداوند یکی یار جفاکارش ده

دلبری عشوه ده سرکش خون خوارش ده

 

تا بداند که شب ما به چه سان می‌گذرد

غم عشقش ده و عشقش ده و بسیارش ده

 

چند روزی جهت تجربه بیمارش کن

با طبیبی دغلی پیشه سر و کارش ده

 

ببرش سوی بیابان و کن او را تشنه

یک سقایی حجری سینه سبکسارش ده

 

گمرهش کن که ره راست نداند سوی شهر

پس قلاوز کژ بیهده رفتارش ده

 

عالم از سرکشی آن مه سرگشته شدند

مدتی گردش این گنبد دوارش ده

 

کو صیادی که همی‌کرد دل ما را پار

زو ببر سنگ دلی و دل پیرارش ده

 

منکر پار شده‌ست او که مرا یاد نماند

ببر انکار از او و دم اقرارش ده

 

گفتم آخر به نشانی که به دربان گفتی

که فلانی چو بیاید بر ما بارش ده

 

گفت آمد که مرا خواجه ز بالا گیرد

رو بجو همچو خودی ابله و آچارش ده

 

بس کن ای ساقی و کس را چو رهی مست مکن

ور کنی مست بدین حد ره هموارش ده

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.