عرفان من...Erfane Man

عرفان من...Erfane Man

مجموعه اشعار
عرفان من...Erfane Man

عرفان من...Erfane Man

مجموعه اشعار

غزل شمارهٔ ۱۸۹..."حافظ"

طایر دولت اگر باز گذاری بکند

یار بازآید و با وصل قراری بکند

 

دیده را دستگه در و گهر گر چه نماند

بخورد خونی و تدبیر نثاری بکند

 

دوش گفتم بکند لعل لبش چاره من

هاتف غیب ندا داد که آری بکند

 

کس نیارد بر او دم زند از قصه ما

مگرش باد صبا گوش گذاری بکند

 

داده‌ام باز نظر را به تذروی پرواز

بازخواند مگرش نقش و شکاری بکند

 

شهر خالیست ز عشاق بود کز طرفی

مردی از خویش برون آید و کاری بکند

 

کو کریمی که ز بزم طربش غمزده‌ای

جرعه‌ای درکشد و دفع خماری بکند

 

یا وفا یا خبر وصل تو یا مرگ رقیب

بود آیا که فلک زین دو سه کاری بکند

 

حافظا گر نروی از در او هم روزی

گذری بر سرت از گوشه کناری بکند

 

 


 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.