ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
حرفهای ما هنوز ناتمام...
تا نگاه میکنی:
وقت رفتن است
باز هم همان حکایت همیشگی
پیش از آنکه با خبر شوی
لحظه عزیمت تو ناگزیر میشود
آی...
ای دریغ و حسرت همیشگی
ناگهان
چقدر زود
دیر میشود
طرحی برای صلح
شهیدی که برخاک می خفت
سرانگشت در خون خود میزد و مینوشت
به امید پیروزی واقعی
نه در جنگ
که بر جنگ
حتی اگر نباشی:
میخواهمت چنان که شب خسته خواب را
میجویمت چنان که لب تشنه آب را
محو توام چنان که ستاره به چشم
صبح, یا شبنم سپیدهدمان آفتاب را
بیتابم آنچنان که درختان برای باد
یا کودکان خفته به گهواره تاب را
بایستهای چنان که تپیدن برای دل
یا آنچنان که بال پریدن عقاب را
حتی اگر نباشی، میآفرینمت
چونان که التهاب بیابان سراب را
ای خواهشی که خواستنی تر ز پاسخی
با چون تو پرسشی چه نیازی جواب را
وی پس از تصادفی در سال ۱۳۷۸ همواره از بیماریهای مختلف رنج میبرد و
حتی دست کم دو عمل جراحی قلب و پیوند کلیه را پشت سر گذاشته بود و در
نهایت حدود ساعت ۳ بامداد سهشنبه ۸ آبان ۱۳۸۶ در بیمارستان دی درگذشت.
پیکر این شاعر در زادگاهش گتوند و در کنار مزار شهدای گمنام این شهرستان
به خاک سپرده شد.