عرفان من...Erfane Man

عرفان من...Erfane Man

مجموعه اشعار
عرفان من...Erfane Man

عرفان من...Erfane Man

مجموعه اشعار

شادمانی ها... "فاضل نظری"


همین که نعش درختی به باغ می افتد

بهانه باز به دست اجاق می افتد

 

حکایت من و دنیایتان حکایت آن

پرنده ایست که به باتلاق می افتد

 

عجب عدالت تلخی که شادمانی ها

فقط برای شما اتفاق می افتد

 

تمام سهم من از روشنی همان نوریست

که از چراغ شما در اتاق می افتد

 

به زور جاذبه سیب از درخت چیده زمین

چه میوه ای ز سر اشتیاق می افتد

 

همیشه همره هابیل بوده قابیلی

میان ما و شما کی فراق می افتد؟

 


بیم جدایی... "فاضل نظرى"

مرگ در قاموس ما از بی وفایی بهتر است

در قفس با دوست مردن از رهایی بهتر است

 

قصه ی فرهاد دنیا را گرفت ای پادشاه

دل به دست آوردن از کشور گشایی بهتر است

 

تشنگانِ مِهر محتاج ترحم نیستند

کوشش بیهوده در عشق از گدایی بهتر است

 

باشد ای عقل معاش اندیش، با معنای عشق

آشنایم کن ولی نا آشنایی بهتر است

 

فهم این رندی برای اهل معنا سخت نیست

دلبری خوب است، اما دلربایی بهتر است

 

هر کسی را تاب دیدار سر زلف تو نیست

اینکه در آیینه گیسو می گشایی بهتر است

 

کاش دست دوستی هرگز نمی دادی به من

« آرزوی وصل » از « بیم جدایی » بهتر است

 

 

باد پیغام‌رسان من و او خواهد ماند... "فاضل نظری"

 

 

راز این داغ نه در سجده‌ی طولانی ماست               

  بوسه‌ی اوست که چون مهر به پیشانی ماست

 

شادمانیم که در سنگدلی چون دیوار                      

   باز هم پنجره‌ای در دل سیمانی ماست

 

موج با تجربه‌ی صخره به دریا برگشت                        

کمترین فایده‌ی عشق پشیمانی ماست

 

خانه‌ای بر سرخود ریخته‌ایم امّا عشق                      

همچنان منتظر لحظه‌ی ویرانی ماست

 

باد پیغام‌رسان من و او خواهد ماند                           

 گرچه خود بی‌خبر از بوسه‌ی پنهانی ماست

 


خطرکن... "فاضل نظری"

اگر جای مروّت نیست با دنیا مدارا کن                      

   به‌جای دلخوری از تنگ بیرون را تماشا کن

 

دل از اعماق دریای صدف‌های تهی بردار                  

  همین‌جا در کویر خویش مروارید پیدا کن

 

چه شوری بهتر از برخورد برق چشم‌ها باهم             

 نگاهش را تماشا کن، اگر فهمید حاشا کن

 

من از مرگی سخن گفتم که پیش از مرگ می‌آید        

 به آه عشق کاری برتر از اعجاز عیسی کن

 

خطر کن! زندگی بی او چه فرقی می‌کند با مرگ؟       

به اسم صبر کم با زندگی امروز و فردا کن

 


تاوان سوگند..."فاضل نظری"

معنی بخشیدن یک دل به یک لبخند چیست؟

من پشیمانم بگو تاوان آن سوگند چیست؟

 

گاه اگر از دوست پیغامی نیاید بهتر است

داستان‌هایی که مردم از تو می‌گویند چیست؟

 

خود قضاوت کن اگر درمان دردم عشق توست

این سر آشفته و این قلب ناخرسند چیست؟

 

چند روز از عمر گل‌های بهاری مانده است

ارزش جان‌کندن گل‌ها در این یک چند چیست؟

 

از تو هم دل کندم و دیگر نپرسیدم ز خویش

چاره‌ی معشوق اگر عاشق از او دل کند چیست؟

 

عشق، نفرت، شوق، بیزاری، تمنا یا گریز

حاصل آغوش گرم آتش و اسفند چیست؟

 


چه فرقی می کند... "فاضل نظری"

وضع ما در گردش دنیا چه فرقی می کند

زندگی یا مرگ، بعد از ما چه فرقی می کند

 

ماهیان روی خاک و ماهیان روی آب

وقت مردن، ساحل و دریا چه فرقی می کند

 

سهم ما از خاک وقتی مستطیلی بیش نیست

جای ما اینجاست یا آنجا چه فرقی می کند؟

 

یاد شیرین تو بر من زندگی را تلخ کرد

تلخ و شیرین جهان اما چه فرقی می کند

 

هیچ کس هم صحبت تنهایی یک مرد نیست

خانه من با خیابان ها چه فرقی می کند

 

مثل سنگی زیر آب از خویش می پرسم مدام

ماه پایین است یا بالا چه فرقی می کند؟

 

فرصت امروز هم با وعده فردا گذشت

بی وفا! امروز با فردا چه فرقی می کند

 

ای عشق... "فاضل نظری"

غمخوار من به خانه ی غم ها خوش آمدی

با من به جمع مردم تنها خوش آمدی

 

بین جماعتی که مرا سنگ می زنند

می بینمت برای تماشا خوش آمدی

 

راه نجاتم ار شب گیسوی دوست نیست

ای دل به آخرین شب دنیا خوش آمدی

 

پایان ماجرای دل و عشق روشن است

ای قایق شکسته به دریا خوش آمدی

 

با برف پیری ام سخنی غیر از این نبود

منت گذاشتی به سر ما خوش آمدی

 

ای عشق! ای عزیزترین میهمان عمر

دیر آمدی به دیدنم اما خوش آمدی *